دسته: فرهنگی و هنری

  • «جان بیلی» رئیس سابق آکادمی اسکار درگذشت

    [ad_1]

    آفتاب‌‌نیوز :

     «جان بیلی» به عنوان فیلمبردار با کارگردانان برجسته ای مانند «رابرت ردفورد»، «جیمز ال. بروکس»، «ولفگانگ پترسن» و «هارولد رامیس» همکاری داشت و در سال ۱۹۸۵، او به‌خاطر کارش در فیلم «میشیما: زندگی در چهار فصل» ساخته «پل شریدر» در جشنواره فیلم کن جایزه دستاورد هنری را دریافت کرد.

    به گزارش ورایتی، او در سال ۲۰۱۵ با دریافت جایزه یک عمر دستاورد از سوی انجمن سینماگران آمریکا مورد تقدیر قرار گرفت. بیلی همچنین فیلم هایی از جمله «از این بهتر نمیشه»، «در خط آتش» و «مسابقه با ماه»  را فیلمبرداری کرد.

    «جان بیلی» متولد ۱۰ اوت ۱۹۴۲، اولین بار در سال ۱۹۷۱ به عنوان دستیار فیلمبردار کار خود را آغاز کرد. اولین افتخار او به عنوان مدیر فیلمبرداری در سال ۱۹۷۲ در فیلم «پیش‌بینی» ساخته «آلن رودولف» رقم خورد.

    «بیلی» ابتدا در سال ۱۹۹۶ به عضویت هیات مدیره آکادمی انتخاب شد و سپس در سال ۱۹۹۹ مجدداً انتخاب شد و تا سال ۲۰۰۲ خدمت کرد. او در سال ۲۰۱۰، بار دیگر در سال ۲۰۱۳ و بار دیگر در سال ۲۰۱۶ به هیات مدیره آکادمی بازگشت.

    او در سال ۲۰۱۷ به عنوان سی و ششمین رئیس آکادمی فیلم و هنرهای سینمایی اسکار انتخاب شد و با پیروزی شگفت‌انگیزی بر دیگر نامزدهای پیشتاز، جانشین «دیوید روبین» شد. او در دوره ریاست خود آکادمی را در میان جنبش #MeToo هالیوود هدایت کرد، که باعث اخراج «هاروی واینستین»، «بیل کازبی» و «رومن پولانسکی» از آکادمی شد.

    «بیل کرامر» مدیرعامل آکادمی و «جانت یانگ» رئیس کنونی آکادمی اسکار در بیانیه‌ای مشترک گفتند: «همه ما در آکادمی از اطلاع از درگذشت جان بسیار متأسفیم. جان یکی از اعضای پرشور آکادمی و جامعه فیلم بود. او سالها به عنوان رئیس ما و به عنوان فرماندار آکادمی خدمت کرد و نقشی رهبری در سینما داشت. تأثیر و مشارکت او در جامعه سینما برای همیشه در یادها خواهد ماند.» 

    [ad_2]

  • سفر ۱۰۰۴ گردشگر خارجی به استان مرکزی/روستاها مقصد گردشگران پاییزی

    [ad_1]

    ایسنا/مرکزی معاون گردشگری اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان مرکزی گفت: در نیمه نخست سال جاری ۱۰۰۴ گردشگر خارجی به استان مرکزی سفر کردند.

    مسعود فرخی در گفت و گو با ایسنا، با اشاره به فعالیت ۳۰ اقامتگاه بومگردی در استان مرکزی، اظهار کرد: شهرستان محلات با ۷ اقامتگاه و شهرستان دلیجان با ۵ اقامتگاه بیشترین شمار این اماکن را در خود جای داده و همواره میزبان گردشگران هستند.

    وی افزود: در حال حاضر هفت اقامتگاه بومگردی در سطح استان در دست ساخت است که سه اقامتگاه در اراک، دو مورد در محلات یک مورد در شهرستان شازند و یک مورد در شهرستان فراهان قرار دارند.

    فرخی با بیان اینکه شهرستان های آشتیان و فراهان نیازمند ساخت اقامتگاه های بومگردی بیشتری هستند، افزود: در شش ماه نخست سال جاری بالغ بر ۳۷ هزار و ۴۸۶ نفر گردشگر در استان مرکزی اقامت داشتند و ۴۵ هزار و ۳۵۱ نفر از اقامتگاه ها استقبال کردند، البته با توجه به اقلیم و جغرافیای استان مرکزی عموما در نیمه نخست سال استقبال گردشگران از اقامتگاه های بومگردی بیشتر از نیمه دوم سال است.

    وی اضافه کرد: در شش ماهه اول امسال ۱۰۰۴ گردشگر خارجی نیز به استان سفر کردند و در اقامتگاه های بومگردی استان نیز اسکان داشتند.

    معاون گردشگری استان مرکزی تصریح کرد: با توجه به غنای بافت روستایی استان مرکزی، برگزاری رویدادها و جشنواره هایی مانند جشنواره برداشت محصول در روستاها می تواند زمینه جذب گردشگران را فراهم کند.

    فرخی گفت: وجود روستاهای خاص و بکر در استان مرکزی، فرصت مغتنمی برای توسعه گردشگری پاییزی است و جشنواره هایی چون جشنواره انار ساوه، انگور هزاوه، جشنواره انار در روستای خورهه محلات و اماکنی چون تالاب میقان اراک، طبیعت پاییزی روستاهای هدف گردشگری وفس، انجدان و جاده سرسختی شازند، باغات شهرستان خنداب و … می توانند مقصد گردشگران پاییزی باشند.

    وی تاکید کرد: برای توسعه اقامتگاه های بومگردی، اقدام به پرداخت تسهیلات کم بهره از سوی اداره کل میراث فرهنگی می شود.

    انتهای پیام

    [ad_2]

  • بحران به «خانه سینما» رسید

    [ad_1]

    نگاهی به حواشی و استعفای اخیر مرضیه برومند در گفتگو با ابوالحسن داوودی

    آفتاب‌‌نیوز :

    در یک سال اخیر کارشناسان و صاحب‌نظران زیادی طی مصاحبه‌های‌شان به این نکته اذعان داشتند که سینمای ایران در بحرانی‌ترین و سیاسی‌ترین شرایط قرار گرفته، طوری‌که نمونه‌های اتفاقات آن را در هیچ مقطعی از تاریخ سینما شاهد نبودند. اوضاع پیچیده حاکم بر سینما تحت تاثیر فضای قالب جامعه و همچنین دیدگاه و ادبیات خاص مسوولان سینما در دولت رییسی با هم درآمیخته و سینما را دچار مساله و حواشی لاینحل بی‌شماری کرده، از ممنوع الکاری و کناره‌گیری بازیگران تا صدور احکام عجیب و غریب برای هنرمندان و ساخت فیلم‌های زیرزمینی و…

    حالا این حواشی به خانه سینما تنها نهاد صنفی سینماگران راه پیدا کرده و این خانه هم از مشکلات در امان نمانده و در موقعیت بحرانی قرار گرفته است. بعد از استعفای فرهاد توحیدی دبیر جشن‌خانه سینما، حالا کناره‌گیری مرضیه برومند از مدیرعاملی خانه سینما حاشیه‌ساز و پرسش‌برانگیز شده است، اگرچه دلیل استعفای مرضیه برومند به صحبت‌هایش در مراسم بدرقه داریوش مهرجویی نسبت داده شد، اما برومند دلایل دیگری را برای خداحافظی از خانه سینما مطرح کرد. مرور اتفاقات این چند وقت اخیر سینما هم کاملا نشان می‌دهد نکاتی که مرضیه برومند در متن نامه‌اش مطرح کرده به واقعیت نزدیک‌تر است.

    برومند در توضیح استعفایش نوشت: «من در تاریخ دهم مهرماه از سمت مدیریت عامل خانه سینما استعفا دادم.

    اما چرا آمدم و چرا رفتم؟
    آمدم تا هیات‌مدیره را در عبور از بحران‌های سختی که پشت سر گذاشته و همچنان درگیر پیامدهایش بود، یاری کنم. آمدم آغوش باز کنم و خانواده سینما به ویژه جوان‌ها را از افتادن به دامی که از هرسو برای‌شان گسترده شده به سلامت به در ببرم و نگذارم بیش از این از روح و روان‌شان هزینه بدهند. آمدم تا هرآنچه احترام و اعتبار دارم به کار ببندم و از مدیران و مسوولان فرهنگی بخواهم از لجبازی و عناد و بی‌مهری و رفتار‌های تند و اهانت‌آمیز با هنرمندان مخصوصا با خانم‌های بازیگر دست بردارند و به آنان هشدار بدهم؛ راهی که پیش گرفته‌اند جز عمیق‌تر شدن شکاف‌ها و نابودی سینما حاصلی ندارد. اما متاسفانه‌گوش شنوایی نبود، یا بود و تصمیم‌گیرندگان اصلی کسان دیگری بودند.

    آمدم تا با پرهیز از گرفتار شدن در چرخه روزمرگی و برآوردن خواسته‌های ابتدایی و کوتاه‌مدت برخی از اعضا، مطالبات اصلی و بنیادین صنوف سینمایی را پیش ببرم و برنامه‌های کلان هیات‌مدیره را که در اولویت خواسته‌های صنوف هم بود، دنبال و اجرا کنم، اما حاشیه‌ها و حوادث و رویداد‌های غم‌انگیز پی‌درپی و جریانات و اختلاف نظر‌های درونی خانه سینما منجر به توقف اجرای برخی از برنامه‌های کلان هیات‌مدیره و محول شدن آن به آینده‌ای نامعلوم شد.

    ناتوانی من در درک پیچیدگی‌ها و تناقض‌های درونی خانه سینما که در لغو رویداد سالانه موسوم به جشن سینما خود را نشان داد و همچنین خودداری سازمان سینمایی از پرداخت‌های به موقع تکلیفی به دلایل مختلف مزید بر علت شد و احساس کردم بودن من دیگر نه تنها ثمر ندارد بلکه ممکن است به این نهاد صنفی با ارزش و یگانه آسیب وارد کند، بنابراین استعفای خودم را تقدیم کردم و قول دادم تا تاریخ بیستم آبان همچنان خانه سینما را اداره کنم و به قولم عمل کردم. برای خانه و خانواده پرافتخار سینما آرزوی سلامتی و موفقیت می‌کنم و همچنان در خدمت مردم و فرهنگ و هنر این سرزمین هستم.

    مرضیه برومند»

    هشت ماه صدارت
    مرضیه برومند از مدیرانی بود که دراین مدت هشت ماه صدراتش ثابت کرد اگرچه به نتیجه دلخواه نمی‌رسد، اما تلاش می‌کرد جانب گفتگو و تعامل را بگیرد، او به رغم انتقادات، پای میز مذاکره با مسوولان سینما می‌نشست و از اهالی سینما دفاع قاطعانه می‌کرد.

    یادمان باشد در پی انتشار حکم آزاده صمدی به دلیل استفاده از پوشش کلاه، که گفته شده بود به مراکز روانشناسی و مشاوره نسبت به شخصیت ضداجتماعی خود مراجعه کند مرضیه برومند به کنایه گفت: «ما بیماریم و آقای قاضی سالم. او افزود: این حکم اصلا حکم قضایی نیست، انگار که نقشه‌ای در راه است، دست‌هایی در کار است که نمی‌خواهد آرامش به سینما برگردد. کسی که این حکم را داده یا امثال کسانی که اینجور حکم‌ها را صادر می‌کنند با آرامش جامعه مخالف هستند.»

    برومند همچنین به صحبت‌های محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی درباره فیلم‌های به‌نمایش در آمده در جشنواره کن و احتمال ممنوعیت فعالیت تعدادی از سینماگران در سینما به‌واسطه حضور در فیلم‌های فاقد مجوز واکنش نشان داد و گفت: من از آن سخنان بسیار تعجب کردم. چنین چیزی صحت ندارد. احتمالاً آقای خزاعی نمی‌خواسته بگوید و زبانش اینچنین چرخیده است! ما با چنین چیزی موافق نیستیم. اگر مناسباتی درست بین خانه سینما و سازمان سینمایی درباره فیلم‌های بدون پروانه شکل بگیرد، شاید بتوانیم کاری کنیم، اما چرا این فیلم‌ها پروانه ساخت نمی‌گیرند؟ چرا وقتی پروانه می‌گیرند، پروانه نمایش نمی‌گیرند؟ اوگفت: فیلم‌های دارای پروانه ساخت و نمایش باز هم دچار اعمال سلیقه می‌شوند و جلوی آن‌ها را می‌گیرند!

    مرور همین چند نکته از صحبت‌های مرضیه برومند نشان می‌دهد او به واقع در جهت حمایت از سینماگران گام بر می‌داشته و با خلوص و ایثار کامل پا به این عرصه گذاشت، اما حالا خداحافظی او از خانه سینما چالش برانگیز شده و این نگرانی را به وجود آورده که قرار است برای خانه سینما چه اتفاقی بیفتد و در ادامه مسیر این نهاد صنفی چگونه اداره می‌شود؟ چه کسی با چه دیدگاهی مدیرعامل خانه سینما انتخاب شود؟

    شرایط بحرانی خانه سینما
    ما در همین راستا با ابوالحسن داوودی کارگردان و تهیه‌کننده که چندی است مسوولیت دبیری شورای عالی تهیه‌کنندگان را نیز برعهده دارد گفتگو کردیم، او معتقد است: خانه سینما درموقعیتی کاملا بحرانی قرار گرفته، به‌طوری‌که کمترین بی‌تدبیری در ادامه سیاست‌گذاری‌های آن ممکن است منجر به روندی شود که برای این نهاد یگانه صنفی عمیقا خسارت‌ساز باشد، تا جایی که حتی بسیاری از تحلیل‌های جریان افراطی ضد سینما و خانه سینمای مستقل جامه عمل بپوشد و آن آرزویی که سال‌ها مبنی برمنفعل کردن و نهایتا از بین رفتن آن داشتند، کلیدش زده شود.

    او به صحبت‌هایش چنین ادامه می‌دهد: سالیان سال است این مطلب را تکرار می‌کنم که اگرچه از ابتدا خانه سینما ساختار معیوبی داشته و در تمام این سال‌ها هم یا فرصتش پیش نیامده یا عزمش که با – تعامل غیر انحصارطلبانه دولت با صنف – راه چاره‌ای برای این ساختار معیوب سنجیده شود و با خیرخواهی به مشکلات آن رسیدگی شود، اما درمقابل خانه سینما هم همواره از توان لجستیکی برخوردار بوده که در موارد بحران، با وجود عسر وحرجی که متحمل شده، و البته درصورت مدیریت باتدبیر، فراگیرتر و ماندگارتر و قدرتمندتر هم شده است.

    خانه سینما با سرپرست اداره می‌شود
    داوودی می‌گوید: الان دیگر بخصوص با رویکرد این دوره از حاکمیت فرهنگی و جنس رفتار و کردارصرفا متکی بر تهدید و نه تعامل، فرصت از این حرف‌ها گذشته است، اما می‌خواهم با تاکید بگویم دوستان هیات رییسه در مسوولیتی که برعهده دارند نباید دیگر کوچک‌ترین اشتباهی کنند و دوباره خانه سینما را در آزمونی که از آن ناموفق بیرون آمدند قرار دهند. به اعتقاد من خانه سینما تا اطلاع ثانوی به مدیرعامل نیاز ندارد و با سرپرستی موقت نیز می‌تواند به کار خودش ادامه دهد و معضل حاکم را بشکند.

    به اعتقاد من هیات‌مدیره فعلی بر خلاف آنچه جریان‌های فکری و سیاسی تندرو رسانه‌های افراطی و موافق سینمای ایزوله شده می‌گویند و تبلیغ می‌کنند، نسبتا معقول و با کمترین مساله و حاشیه پیش رفته وکارش را انجام داده است.

    این سینماگر درادامه به تشریح وضعیت خانه سینما می‌پردازد و می‌گوید: به نظر من در خانه سینما چه مدیرعامل مستعفی و چه هیات‌مدیره شبیه شناگری بودند و هستند که انگار دست و پای‌شان را بسته‌اند و بهشان‌می‌گویند شنا کن و آن وسط هم‌مدام افرادی استهزایش می‌کنند که چرا شنا بلد نیستی؟! … که چرا وظایفتان را درست انجام نمی‌دهید؟!… متاسفم که باید بگویم یک عده مدام تلاش می‌کنند حقایق را در مورد خانه سینما بر عکس جلوه دهند، چه جریان‌های‌منفعت‌خواهی در صنف که تمام تلاش‌شان را می‌کنند تا خانه سینما هرچه بیشتر منفعل شود، و چه جریان‌های قدرت‌خواه و نیز کسانی دربدنه مدیریت فرهنگی که تمام این مدت خانه سینما را محکوم کردند به وظایفی که امکانات اجرایی‌اش را از او سلب کرده‌اند چرا متعهد نیست؟!… ولی ما که می‌دانیم چه کسانی و چگونه راه‌ها را بر خانه سینما بسته‌اند.

    مرضیه برومند با خلوص و ایثار کامل پا به این عرصه گذاشت
    داوودی می‌گوید: شاید دراین شرایط بهترین گزینه هم خود عسگرپور باشد، فکر می‌کنم او در شرایط فعلی بهتراز دیگران می‌تواند فضای اتحاد را در درون صنف حفظ کند که این مهم‌ترین عامل بقای خانه است، خانه سینما درحال حاضر با هیچ سینماگر چهره و سلبریتی به جایی نمی‌رسد چه بسا وضعیت آن به مراتب ملتهب‌تر هم بشود. این هیات‌مدیره در اندازه خود با تمام تدبیرش در چند وقت اخیر رفتار کرده و امیدوار‌م که دراین مورد هم تصمیم شایسته را بگیرد.

    به نظر من خانم مرضیه برومند با خلوص و ایثار کامل پا به این عرصه گذاشت، اما به دلیل اینکه به روحیه کار در خانه سینما آشنا نبود و با ساز و کار ساختار این نهاد صنفی آشنایی نداشت نتوانست آنچه که می‌اندیشید را محقق کند. باز هم می‌گویم برای اینکه خانه سینما در شرایط حاضر دوام بیاورد و از این بحران گذر کند، تنها به یک سرپرست نیاز دارد.

    [ad_2]

  • دلتنگی‌ها و حسرت‌های بازیگری که روزی برایش صف می‌کشیدند

    [ad_1]

    سیامک صفری خود را بازیگری خوش شانس می‌داند که بخت با او یار بوده و در بخش بزرگی از آثار درخشان تئاتر بازی کرده و به قول خودش کمتر در انتخاب‌هایش به جاده خاکی زده است.

    اگر شما هم در دو دهه اخیر جزو تماشاگران تئاتر بوده‌اید، قطعا بخشی از خاطرات خوش‌تان با نام سیامک صفری گره خورده است. بازیگری که در تعداد زیادی از نمایش‌های خاطره‌انگیز کشورمان بازی کرده است.

    او این روزها با بازی در دو نقش قوام السلطنه و ملک‌الشعرای بهار در نمایش «کلنل» در تالار وحدت روی صحنه می‌رود.

    به انگیزه بازی‌اش در این نمایش گفتگویی با او داریم.

    آنچه پیش‌رو دارید، گفتگوی ایسنا با این بازیگر است؛ گفتگویی که در خلال آن یادی می‌کنیم از نمایش‌های خاطره‌انگیزی که با بازی سیامک صفری برایمان دیدنی‌تر شدند.

    شما قبلا هم نقش افراد واقعی را که در تاریخ کشورمان حضور داشته‌اند، بازی کرده‌اید، از آغا محمد خان تا جامه‌دار و … اصولا بازی در نقش کارکترهای واقعی که ممکن است تماشاگر نسبت به آنان اطلاعات، دیدگاه‌هایی یا حتی تعصباتی داشته باشد، چگونه تجربه‌ای است؟

    اولین برداشت درباره این کارکترها این است که بازیگر باید به آن پرسوناژها وفادار بماند ولی بازیگر در چارچوب و ظرفیتی که متن از آن شخصیت تعریف می‌کند، می‌تواند کار کند. جالب است که بگویم وقتی در نقش پرسوناژی تاریخی بازی می‌کنم که برای مردم آشناست، خیلی به این فکر نمی‌کنم که باید تلاش کنم شبیه او باشم و معتقدم آنچه متن از آن پرسوناژ معرفی می‌کند، محل شکل‌گیری بازی بازیگر است. مثلا در همین نمایش «کلنل» با دو پرسوناژ رو به رو هستم؛ ملک شعرای بهار و قوام‌السلطنه. بهار ضمن اینکه عنصری سیاسی است، شخصیتی ادبی، روزنامه‌نگار، شاعر و … بوده است ولی قوام‌السلطنه فردی سیاستمدار بوده.

    کدام یک از این دو شخصیت برایتان جذاب‌تر است؟

    منهای همه خصوصیاتی که برشمردم، وقتی با این دو پرسوناژ رو به رو شدم و ظرفیت‌های هر یک از آنان را در متن دیدم، بیشتر جذب قوام شدم چون صحنه‌ای که در آن نقش بهار را بازی می‌کنم، به نظرم خیلی محدود است و ابعاد مختلف این پرسوناژ را نشان نمی‌دهد. صرفا به انگیزه حضور در دفتر بهار، یکسری اطلاعات ارایه می‌شود. به همین دلیل برای من خیلی جای کار نداشت. ولی قوام را دو موقعیت می‌دیدیم؛ یکی وقتی که والی خراسان است و با کلنل رو به رو می‌شود و او را جوانی می‌بیند که کله‌ای پر باد و ایده‌هایی عجیب و غریب دارد و یک بار هم او را در موقعیتی می‌بینیم که توقیفش کرده‌اند و واکنش‌ها یا دیدگاه‌هایش را نسبت به این وضعیت می‌بینیم. در همین محدوده کوچک، قوام برای من پرسوناژ جذاب‌تری بود اما من برای بازی در نقش او تلاش زیادی نمی‌کنم و این طور نیست که خیلی تحقیق و جست و جو کنم. بلکه یک اطلاعات کلی درباره او دارم.

    دلتنگی‌ها و حسرت‌های بازیگری که روزی برایش صف می‌کشیدند

    چرا؟ به منابع تاریخی اعتماد ندارید؟

    اگر اسم متن به جای «کلنل»، احمد قوام‌السلطنه بود و قرار بود من این نقش را بازی کنم، حتما آن را دنبال می‌کردم تا ابعاد مختلف این شخصیت و تجربیات او را به دست آورم ولی در ظرفیت این متن، نیازی نمی‌دیدم که خیلی کنکاش کنم در حالیکه مثلا نمایشنامه «شکار روباه» مرا علاقه‌مند کرد که در تاریخ درباره آغا محمد خان قاجار جست و جو کنم و نتیجه‌اش آن شد که این پرسوناژ ضمن تاریخی بودن، از ذهن و تخیل نویسنده و کارگردان و بازیگر هم عبور کرده بود. به طوری که ما لحظاتی را از این شخصیت می‌دیدیم که در تاریخ وجود ندارد مانند پیچیدگی‌های عاطفی‌اش یا ارتباطش را با مضمون عشق یا نگاهش به خشونت و … موضوعاتی که در تاریخ نمی‌توانی درباره پرسوناژی مانند آغا محمد خان به دست آوری ولی در تئاتر تعریف شد. در نمایش«کلنل» هم قوام‌السلطنه عنصری است که کلنل از کنار او عبور می‌کند. ظرفیتی که متن از این پرسوناژهایی مانند قوام یا بهار معرفی می‌کند، خیلی عمیق و گسترده نبود که رغبت کنم فراتر از اینها درباره‌شان جستجو کنم.

    قوام این قابلیت را دارد که به نقش محوری یک اثر هنری تبدیل شود؟

    بله. پرسوناژ جذاب، عمیق و هوشیاری است و اگر در تاریخ درباره او جستجو کنیم، متوجه جذابیت و اثرگذاری او در دوره خودش می‌شویم. البته با قضاوتی که تئاتر درباره افراد دارد و نه قضاوت صرفا تاریخی. در همین نمایش «کلنل» اشاره‌هایی که به شخصیت قوام می‌شود، نشان می‌دهد ظرفیت خوبی دارد برای تبدیل شدن به یک شخصیت محوری و می‌توان روایت نمایشی او را کار کرد و گسترش داد.

    به عنوان بازیگری که چند نقش تاریخی بازی کرده‌اید، فکر می‌کنید چقدر در آثار نمایشی‌ به شخصیت‌های مهم ملی و تاریخی‌مان می‌پردازیم تا تلنگری باشد برای مخاطب که درباره آن شخصیت‌ها و آن برهه تاریخی مطالعه کند؟

    تجربه خود من هم در برخورد با مخاطب است. واکنش مثبتی که مردم نسبت به این گونه شخصیت‌ها نشان می‌دهند، نشان‌گر علاقه آنان به این پرسوناژهاست. همین الان در برخورد با نمایش «کلنل»، شاید بسیاری از تماشاگران، این شخصیت را خیلی نمی‌شناختند ولی با دیدن نمایش برایشان جالب می‌شود که چه آدم عجیب و پرکار و میهن دوستی بوده و نسبت به او خیلی سمپاتی پیدا می‌کنند. تجربیاتی که داشته‌ام مانند نمایش «شکار روباه» که برگرفته از شخصیت آغامحمد خان قاجار است یا «خاطرات و کابوس‌های جامه‌دار…» که نقش دلاکی را بازی می‌کردم که شاهد قتل میرزاتقی خان فراهانی است، استقبال و توجه مردم نشان‌گر علاقه آنان به این پرسوناژها بود. الان هم در این اجرا با همین موضوع مواجهیم.

    شما در تالار وحدت در چند نمایش خاطره‌انگیز بازی کرده‌اید؛ از همین «شکار روباه» و «خاطرات و کابوس‌ها» که گفتید تا «می‌سی‌سی‌پی نشسته می‌میرد» و … حالا بعد از چند سال در «کلنل» روی صحنه این تالار هستید. در فاصله میان این نمایش‌ها تا «کلنل»، فضای تئاتر چقدر عوض شده است؟

    برای من خیلی. من با هنرمندی کار کردم که معلم من است و اجراهای خیلی زیادی را با هم در این تالار روی صحنه بردیم که نامش دکتر علی رفیعی است که هم سبک هنری خودش را به خوبی می‌شناسد و هم آن را درست انتقال می‌دهد و کارهای بزرگی در تالار وحدت روی صحنه آورد مانند «یک روز خاطره‌انگیز از زندگی داشمند بزرگ وو»، «عروسی خون»، «یادگار سال‌های شن» که قبل از این نمایش‌ها اجرا شدند و مثلا همین «یادگار سال‌های شن» از نظر طراحی، بی‌نظیر بود. امروز چیزی از دستم رفته و آن امکان کار با دکتر رفیعی است. اصلا مدتی از تئاتر دور بوده‌ام. با این اجرا بعد از مدت‌ها دوباره کار می‌کنم. نمی‌خواهم بگویم فضای تئاتر بد شده یا خوب ولی این تغییر را حس می‌کنم.

    دلتنگی‌ها و حسرت‌های بازیگری که روزی برایش صف می‌کشیدند
    نمایش «شکار روباه» کار علی رفیعی

    بخصوص که شما با بسیاری از کارگردان‌های خوب تئاتر همکاری داشته‌اید که مدتی است از فضای کار دور بوده‌اند.

    بله، با زنده‌یاد آتیلا پسیانی کار کردم. به عنوان یک کارگردان خلاق که همیشه نگاهی تازه و جوان داشت، برایم خیلی جذاب بود یا فرهاد مهندس‌پور که 3 نمایش با او کار کردم و حالا سال‌هاست کار نمی‌کند. این فرصت را داشتم که با آدم‌های درجه یکی کار کنم. مثل کورش نریمانی که فصل مفصلی داشتیم از اجراهای خلاقی که او داشت و نوع نگاهش که ویژه است. کورش در سبک تئاتری خود، یک کارگردان کاملا منحصر به فرد است. با نادر برهانی مرند چند اجرای خیلی خوب داشتیم، با علیرضا نادری عزیز، نمایشی بسیار زیبا کار کردیم که جزییاتی دیوانه‌کننده داشت یا حسین پاکدل که دو اجرای خیلی خوب با هم داشتیم؛ «سمفونی درد» متن بسیار جذابی داشت و خیلی اجرای مدرن و قشنگی بود و تیم خوبی هم داشتیم و نمایش دیگری هم داشتیم به اسم «عشق و عالیجناب» که فقط یک شب در جشنواره اجرا شد و نفهمیدم چرا آن همه زحمتی که کشیدیم، در همین یک اجرا خلاصه شد. به هر حال حیف شد چون کار قشنگی بود درباره دکتر مصدق. با حسین کیانی تجربیات خوبی داشتیم. او هم در نوع تئاتر خود، کاربلد بود یا همایون غنی‌زاده که در نسل جوان، یکی از درجه‌یک‌هاست که نبوغ عجیبی در میزانسن کردن و نگاه به صحنه دارد و همیشه هم کارهایش عالی، خلاقانه و حیرت‌انگیز بوده و خوشبختانه من در دو تا از کارهایش بازی کرده‌ام. امیدوارم اسمی را از قلم ننداخته باشم ولی همانطور که می‌بینید آدم خوش شانسی بودم! بازیگری بوده‌ام که بیشتر اوقات در کارهایی حضور داشته‌ام که اتفاقات خوبی رقم زده‌اند و خیلی کم پیش آمد که به جاده خاکی زده باشم.  بیشتر اوقات با کارگردان‌های خوب همکاری کرده‌ام که متن‌های جذابی اجرا کردند و من هم پرسوناژهای خوبی را بازی کرده‌ام که می‌توانم مدعی باشم خیلی‌ها با دیدن همین اجراها به تئاتر علاقه‌مند شدند و به تماشاگران آن اضافه شدند. به همین دلیل فکر می‌کنم مجموعه حضورم در تئاتر یک نوع شانس بود.

    دلتنگی‌ها و حسرت‌های بازیگری که روزی برایش صف می‌کشیدند
    نمایش «می‌سی‌سی‌پی نشسته می‌میرد» کار همایون غنی‌زاده

    این موضوع هم خوشحال‌کننده است و هم حسرت‌برانگیز.

    بله وقتی دور می‌شوی و دیگر آن تجربه‌ها تکرار نمی‌شود، کمی حال آدم گرفته می‌شود.

    اگر این نام‌هایی را که گفتید به عنوان بخشی از سرمایه‌های انسانی کشورمان در نظر بگیریم، چقدر از این سرمایه‌ها درست استفاده کرده‌ایم؟

    به نظر من ظرفیت این افراد خیلی بزرگ‌تر از چیزی بود که ما از آن بهره بردیم. ما از بخش کوچکی از بودن و حضور آنان بهره‌مند شدیم.

    دلتنگی‌ها و حسرت‌های بازیگری که روزی برایش صف می‌کشیدند
    نمایش «دن کامیلو» کار کورش نریمانی

    در این سال‌ها به جز بازیگری، کارگردانی هم کرده‌اید. چقدر کارگردانی برایتان در اولویت است؟

    من شاگرد هنرمندی به نام علی رفیعی هستم که فقط بازیگر تربیت نمی‌کند، او طراح صحنه، نویسنده، کارگردان و … تربیت می‌کند. من همیشه دو زانو جلوی او نشسته‌ام برای یادگیری. هرچند متاسفانه هیچ وقت نتوانسته‌ام آنچه را که از او یاد گرفته‌ام، متناسب با ظرفیتی که بوده، به کار ببرم ولی به کارگردانی، نوشتن و نگاه به صحنه گرایش دارم. معلمم آن نگاه را به من داده. وقتی هم تئاتری را می‌بینم، به تمام جزییات آن دقت می‌کنم و اغلب متوجه می‌شوم از خیلی از عناصر نمایشی به خوبی استفاده نشده است.

    چقدر تئاتر می‌بینید؟

    خیلی کم. برنامه سیستماتیک و مرتبی برای دیدن تئاتر ندارم. شاید به این دلیل که خیلی حوصله ندارم. اتفاقا خیلی هم دوست دارم تئاتر ببینم ولی انگار چیزی در من مقاومت می‌کند و مانع می‌شود شاید تنبلی است یا اینکه اگر تئاتر ببینم، ممکن است به این فکر کنم که چرا خودم کار نمی‌کنم. خیلی از اجراها را ندیده‌ام. از آنها تعریف هم شنیده‌ام، افسوس هم می‌خورم ولی …

    دلتنگی‌ها و حسرت‌های بازیگری که روزی برایش صف می‌کشیدند
    نمایش «همسایه آقا» کار حسین کیانی

    برنامه‌ای دارید برای یک کار جدید؟

    دوست دارم متن جمع و جوری با دو سه بازیگر پیدا کنم و خودم هم کارگردانی کنم و هم بازی. فعلا مشغول خواندن نمایشنامه هستم. دوست دارم کمی خودم را به سمت تئاتر بکشانم. احساس می‌کنم از آن دور شده‌ام و چون می‌دانم چه کار سختی است، می‌خواهم زودتر به سمت آن برگردم که کم‌کم دچار ترس از آن نشوم. اگر از این دورتر بشوم، دیگر جرات نمی‌کنم به تئاتر برگردم چون می‌دانم چه کار سختی است.

    کار سختی شده یا همیشه بوده؟

    همیشه بوده. تئاتر کار آسانی نیست بلکه بسیار سخت است و خلاقانه.

    برای سینما برنامه‌ای دارید؟

    اگر پیشنهاد بازی باشد، کار می‌کنم ولی سینما اصلا بحث دیگری است و به نظرم با تئاتر خیلی متفاوت است. از نظر من دنیای سینما و تئاتر ربط چندانی به هم ندارند. تئاتر، جای دیگری است. شاید هم اشتباه می‌کنم ولی به نظر من این طور می‌آید.

    دلتنگی‌ها و حسرت‌های بازیگری که روزی برایش صف می‌کشیدند
    نمایش «خاطرات و کابوس‌های جامه‌دار… » کار علی رفیعی

    انتهای پیام

       

    [ad_2]

  • آن‌چه در بزرگداشت اقبال لاهوری گذشت

    [ad_1]

    در مراسم بزرگداشت اقبال لاهوری، او را شاعری خواندند که با اشعار فارسی خود عامل پیوند ایران و پاکستان شد.

    ‍ به گزارش ایسنا به نقل از خردسرای فردوسی، همایش بزرگداشت اقبال لاهوری پنجشنبه، هجدهم آبان‌ماه ۱۴۰۲ به همت قطب علمی فردوسی و شاهنامه و سفارت پاکستان در ایران با عنوان “سرود زندگانی”، در سفارت پاکستان در ایران برگزار شد.

    در بخش نخست همایش، محمد شهریار، کنسول پاکستان در ایران، به دو زبان فارسی و انگلیسی درباره چگونگی برگزاری این‌ همایش سخن گفت. 

    او با ابراز خرسندی از این‌که توانسته است زبان فارسی را بیاموزد، از  محمدجعفر یاحقی، مدیر قطب علمی فردوسی و شاهنامه، برای هماهنگی‌های علمی این همایش سپاسگزاری کرد.  

    در ادامه، محمدجعفر یاحقی به ویژگی‌های شخصیتی و شعر اقبال اشاره کرد که توانسته است با اشعار فارسی خود عامل پیوند ایران و پاکستان باشد. 

    او همچنین با معرفی بخش اقبال‌پژوهی دانشکده ادبیات و علوم انسانی درباره فعالیت‌های دانشجویان پاکستانی و ایرانی در این زمینه سخن گفت.

    سخنرانی استادان زبان فارسی درباره شخصیت و شعر اقبال، بخش دیگری از این مراسم بود.

     غلامرضا حسنی، رییس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، درباره نگاه توحیدی و  وسعت قلمرو توحیدی شعر اقبال سخن گفت که سبب وحدت بخشیدن همه مسلمانان شده است.

     حکیمه دسترنجی، استاد دانشگاه پیام نور تهران، به هشت دوره اقبال‌پژوهی در ایران اشاره کرد. او که صاحب آثاری درباره اقبال نیز هست، این هشت دوره را با روند تاریخی، نگاه صاحب‌نظران و اقبال‌پژوهان به شعر و شخصیت اقبال واکاوی کرد.

    در ادامه،  حامد مهراد درباره نوع نگاه اقبال به جوانان در شعر او سخن گفت و این‌که اقبال توانسته است در زمان خود نگاهی نوین و اندیشمندانه به مسائل اجتماعی و فرهنگی جوانان داشته باشد و آن‌ها را در شعرش بازنمایی کند.

     مرتضی چرمگی عمرانی، سخنران دیگر این بخش بود که به چگونگی یادکردهای استادان زبان و ادبیات فارسی از شعر و شخصیت اقبال پرداخت.

     سیدمهدی زرقانی، استاد دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی، چند کلان‌استعاره را در شعر اقبال توضیح داد که نمایان‌گر شخصیت و “اسرار خودی” اوست.

    در بخش دوم این همایش،  محمدرضا پهلوان‌نژاد از دیدگاهی زبان‌شناسانه، برخی از طرح‌واره‌های شعر اقبال را مطرح کرد که ابعاد فکری و شخصیتی اقبال را در شعر او می‌نمایاند.

     علیرضا قیامتی نیز توانایی اقبال در فراگیری زبان فارسی را عامل مهمی در پیوند ایران و پاکستان دانست. 

    اوبه روند آشنایی اقبال با شاعران و عارفان ایرانی همچون حافظ، خیام و مولانا اشاره کرد و نگاه تازه اقبال به عرفان یعنی چگونگی تلفیق عقل و عشق را در شعر او توضیح داد.

    قیامتی اقبال را شاعری دانست که توانسته است با شعرهای فارسی خود همه فارسی‌زبانان را با یکدیگر متحد کند.

     فرخنده فاضل‌بخشی از مؤسسهٔ آموزش عالی اقبال لاهوری، در سخنان خود به زبان انگلیسی، اقبال را شاعری عنوان کرد که با شعرش همه ملت‌ها را با هم ارتباط می‌دهد.

    در ادامه محمدجعفر یاحقی با اعطای تقدیرنامه قطب علمی فردوسی و شاهنامه، از سخنرانان این همایش قدردانی کرد.

    رونمایی از آثار جدید درباره اقبال لاهوری و نیز کتاب “جویبار لحظه‌ها” نوشته محمدجعفر یاحقی که به تازگی به زبان اردو منتشر شده است، بخش پایانی همایش اقبال بود.

    انتهای پیام 

    [ad_2]

  • تمجید از «وطن‌پرستی اصیل» – ایسنا

    [ad_1]

    در نکوداشت علیرضا شجاع‌پور، از او به عنوان شاعری یاد شد که دغدغه وطن داشت. همچنین یکی از سخترانان گفت او اگر کاری کرده برای ایران بوده و وطن‌پرستی‌اش، وطن‌پرستی اصیلی بوده است. 

    به گزارش ایسنا مجلس نکوداشت شاعر میهنی‌سرا، علیرضا شجاع‌پور، پس از درگذشت او، پنج‌شنبه هجدهم آبان‌ماه، در کانون زبان پارسی برگزار شد.

    شاعری که به راستی دغدغه وطن داشت

    نخستین سخنران این جلسه،  سیدمصطفی محقق داماد، رئیس شورای تولیت بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، پس از خوشامدگویی به مهمانان و حاضران، سخن خود را با توضیحاتی درباره اهمیت شعر و کلام موزون آغاز کرد و سپس به موضوع شعر میهنی پرداخت و از دغدغه شاعران میهنی‌سرا که آبادی و آزادی میهن و حفظ حقوق شهروندان است، سخن گفت.

    او افزود: دل شاعران میهنی از اینکه هموطنانشان میهن خود را ترک کنند به درد می‌آید؛ زیرا ارزش یک ملت به‌سبب مردمان آن و جوانان غیور و متخصصان آن است.

    محقق داماد با بیان شواهدی از اشعار میهنی مرحوم شجاع‌پور او را شاعری خواند که به‌راستی دغدغه وطن داشت.

    پس از آن، میان‌برنامه‌ای موسیقایی با شعرخوانی حراجی اصل و  مصطفی محسن‌زاده و نوازندگی صالح کریمی اجرا شد.

    تمجید از «وطن‌پرستی اصیل»

    سپس اصغر دادبه، استاد دانشگاه، سخنان خود را به عنوان دومین سخنران آغاز کرد. محور گفته‌های دادبه دربارۀ شعر رستم و سهراب علیرضا شجاع‌پور و سخنان او  درباره علت کشته شدن سهراب به دست رستم بود.

     دادبه بیان کرد:  زنده‌یاد شجاع‌پور در شعرش می‌گوید رستم برای محافظت از ایران و برای اینکه فرزندش به ایران حمله‌ور شده بود و به‌سبب عشقی که به ایران داشت، سهراب را می‌کشد و مهر فرزندی را فراموش می‌کند.

    او در پایان سخنان خود به موضوع هویت ملی و زبان پارسی پرداخت و بیان کرد: امید است که هرگز افول زبان فارسی را نبینیم؛ زیرا افول این زبان افول هویت ملی ماست. 

    فرزند سخن پارسی  

     مصطفی بروجردی، عضو هیئت علمی دانشکده روابط بین‌الملل، سخنران بعدی این نشست بود که زنده‌یاد علیرضا شجاع‌پور را فرزند سخن پارسی خواند و از صفات انسانی‌اش سخن گفت. 

    بروجردی در توصیف شجاع‌پور بیان کرد: او علاوه بر مرد میدان سخن بودن، در عالم سیاست هم کارآزموده و مجرب و بسیار پراطلاع بود.

    او در بخش دیگری از سخنان خود درباره مرثیه‌سرایی‌های شجاع‌پور سخن‌ گفت و او را شاعری مرگ‌آشنا خواند.

    تمجید از «وطن‌پرستی اصیل»

     غلامرضا امیرخانی هم خاطراتی را از دوران هجده‌ساله خدمت علیرضا شجاع‌پور در وزارت امور خارجه نقل کرد و و را از نسلی خواند که از مفاخر جوان وزارت خارجه به شمار می‌آمدند و تمام وجودشان سرشار از عشق به میهن بود. 

    در میان‌برنامه دوم،  کیخسرو دهقانی قطعاتی از شاهنامه را به آواز خواند و  مهرداد عندلیب و فریبرز جعفری با نوازندگی او را همراهی کردند.

    تمجید از «وطن‌پرستی اصیل»

    پس از آن،  قدمعلی سرامی درباره آیین‌های ایرانی در میان قوم لر که خاستگاه علیرضا شجاع‌پور است، سخن گفت و برخی صفات میهن‌گرایانه این قوم را برشمرد.

    تمجید از «وطن‌پرستی اصیل»

    در ادامه میناسادات امیرآفتابی شعر رستم و سهراب شجاع‌پور را خواند. 

     بهرام پروین گنابادی آخرین سخنران نیز در ابتدا به موضوع ایران و هویت ملی و رابطه تنگاتنگ آن با زبان فارسی پرداخت و پس از اشاره‌ای به سابقۀ ملی‌گرایی در ایران به موضوع زبان فارسی بازگشت و از اهمیت شعر و شاعران به‌عنوان کسانی که از همه به زبان مسلط‌ترند سخن گفت.

     پروین گنابادی در بخش پایانی سخنان خود به شجاع‌پور پرداخت و با اشاره به اینکه آن مرحوم در دبیرستان البرز درس خوانده بود و در وزارت خارجه اشتغال داشت، افزود: اگر استاد شجاع‌پور شاعر وطن است و اگر وطنش را دوست دارد بخشی از آن به‌خاطر آن است که شاگرد زین‌العابدین مؤتمن بوده و بخشی دیگر به این دلیل است که در وزارت خارجه بوده و به جاهای مختلفی رفته و متوجه شده که چرا زبان فارسی در حفظ هویت ملی ایران مهم است.  شجاع‌پور اگر کاری کرده برای ایران بوده و وطن‌پرستی‌اش وطن‌پرستی اصیلی بوده است. 

    تمجید از «وطن‌پرستی اصیل»

    در پایان این نشست ویدئویی از شعرخوانی علیرضا شجاع‌پور پخش شد.

    انتهای پیام 

    [ad_2]

  • چند سوال درباره یک طرح بحث‌برانگیز

    [ad_1]

    خبر راه‌اندازی «سامانه نظارت مردمی بر آثار منتشرشده» این روزها بحث‌هایی را برانگیخته و پرسش‌هایی را به وجود آورده است.

    به گزارش ایسنا، روز چهارشنبه، هفدهم آبان‌ماه دفتر توسعه کتاب و کتاب و کتابخوانی وزارت فرهنگ و ارشاد (اداره کتاب سابق) که مسئولیت صدور مجوز کتاب و نظارت بر نشر و ممیزی کتاب‌ها را برعهده دارد، اعلام کرد سامانه‌ای راه‌اندازی کرده تا مردم «نظارت پسینی» بر کتاب‌های منتشرشده داشته باشند.

    در این اطلاعیه ماده چهارم مصوبه اصلاحی «اهداف، سیاست‌ها و  ضوابط نشر کتاب» مصوبه جلسه ۶۶۰ مورخ ۲۴ فروردین ۱۳۸۹ به عنوان سند بالادستی در کارشناسی کتاب در نظر گرفته‌ شده و از مخاطبان  خواسته‌اند با مطالعه دقیق این مصوبه موارد مغایر با ضوابط نشر را در سامانه گزارش دهند.

    اما این مصوبه چه می‌گوید؟ در این مصوبه مواردی ذکر شده که به اعتقاد تدوین‌کنندگانش اگر در کتاب‌ها بیاید منجر به «سوءاستفاده و اشاعه لاابالیگری فکری و اخلال در حقوق عمومی» می‌شود.  این موارد در بخش دین و اخلاق، سیاست و اجتماع و حقوق و فرهنگ عمومی دسته‌بندی می‌شوند و از توهین به مقدسات دین مبین اسلام و تبلیغ علیه تعالیم و اصول و مبانی آن،  ترویج و تبلیغ ادیان، مذاهب و فرقه‌های منحرف و منسوخ  و ترویج خرافات و مخدوش کردن چهره اسلام گرفته تا بیان جزئیات مراودات جنسی، کلمات رکیک و مستهجن، تبلیغ علیه قانون اساسی و انقلاب اسلامی و برانگیختن جامعه بـه قیام علیه نظام جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی و توهین و تمسخر زبان، فرهنگ و هویت اقوام و اقلیت‌های دینی و قومی را شامل می‌شود.

    ایجاد این سامانه حمایت‌ محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را هم در پی داشت و او این سامانه را بستری برای مشارکت‌دهی مردم در حکمرانی فرهنگی خواند.

    اما کتاب‌ها پیش از انتشار خط به خط خوانده می‌شوند به گونه‌ای که گاه ممیزان کتاب‌ها به کلمه و جمله‌ای حساس شده و خواهان تغییر یا حذف آن هستند و گاه پروسه این حذف و تغییرها باعث می‌شود کتاب‌ها مدت‌ها در ارشاد بمانند. این موضوع همواره از سوی نویسندگان و ناشران محل بحث و نظر بوده و گاه در دوره‌های مختلف از اعمال سلیقه شخصی در این زمینه انتقاد ‌شده است. حال «نظارت پسینی» در واقع نظارت بر نظارت انجام‌شده ممیزان است.

    اما این سوال مطرح است که آیا چیزی با عنوان «نظارت مردمی» بعد از ممیزی انجام‌شده توسط نهاد دولتی عارضه‌های دیگری بر نشر ایجاد نخواهد کرد؛ آن هم در بازار کنونی کتاب ایران که «ممیزی» دستاویزی است که بساط‌فروشان غیرقانونی برای جذب مخاطبان استفاده می‌کنند و به بازار نشر ضربه می‌زنند؟

     راه‌اندازی این سامانه چند سوال و مسئله را به دنبال دارد: اینکه اعمال سلیقه و برداشت شخصی مخاطبان چقدر در این گزارش‌ها دخیل خواهد بود و نتیجه این گزارش‌ها چگونه در اختیار ناشران و ذی‌نفعان قرار می‌گیرد؟

    این موضوع در مواردی ممکن است دافعه‌ای برای مخاطبان عمومی کتاب ایجاد کرده و آن‌ها را بیشتر به سمت کتاب‌های قاچاق و بازار زیرزمینی نشر هدایت کند؛ آیا تمهیدی برای این موضوع دیده شده است؟

    گاه شاهد لغو مجوز و جمع‌آوری کتاب‌های با مجوز ارشاد هستیم که توضیحی برای آن‌ها داده نمی‌شود. آیا بستر جدید، توجیهی برای این ماجرا خواهد بود که این کتاب به خواست مردم لغو مجوز می‌شود؟

    این گزارش‌ها چگونه راستی‌آزمایی می‌شود؟ قرار است نهاد دیگری با بودجه دولتی تشکیل شود تا نظارت ناظران مردمی را بررسی کند؟

     اگر کسی فکر کرد مطلبی مغایر با ضوابط نشر است تکلیف کتاب و سرمایه ناشر چه می‌شود؟ آیا کتاب لغو مجوز می‌شود تا آن بخش از کتاب حذف شود؟ 

    آیا تمهیدی اندیشیده شده که این نظارت با تسویه حساب شخصی با ناشر و نویسنده و مترجم همراه نشود یا کتاب با اعمال نفوذ فرد یا جریانی لغو مجوز نشود؟ یا با این سازوکار ناشران و نویسندگان و مترجمان باید هر آن منتظر باشند تا ناظرانی با عنوان مردمی از راه برسند و زحمات چندساله آن‌ها با برداشت شخصی‌ و گاه اعمال نفوذ کنار گذاشته شود؟

    واکنش‌های منفی و گاه مثبتی در فضای مجازی و گروه‌های ناشران به این ماجرا وجود دارد؛ ناشری از ناشرانی می‌گوید که بعد از گرفتن مجوز با اصلاحات و حتی اعلام وصول ماکت کتاب، کتاب دیگری منتشر می‌کنند که مغایر ضوابط نشر بوده و خانواده‌ها این دغدغه و نگرانی را نسبت به کتاب‌ها دارند و دنیال جایی برای شکایت‌هایشان می‌گردند. از سوی دیگر، افرادی این اتفاق را ناظر به مسائل و جریان‌های سیاسی و فرهنگی توصیف می‌کنند. همچنین یک فعال نشر این نظارت مردمی را در صورتی خوب می‌داند که «نظارت بر کتاب‌هایی باشد که بدون مجوز منتشر شده‌اند و ارشاد از حضور و وجود آن‌ها بی‌خبر است اما در بازار هم بازار خوبی دارند» و «این نظارت بر کتاب‌هایی که مجوز گرفته باشد و سیستم نظارتی ارشاد با نظرات مردمی خودش را بهینه کند»؛ اما آن را در صورتی بد می‌داند که «منجر به شکل‌گیری تعدادی ان جی او با پول دولتی شود و در ظاهر نظارت مردمی باشد اما در واقع یک سامانه نظارتی جدید به اسم نظارت مردمی باشد و بودجه‌خواری کند و به جامعه نشر فشار بیاورد» یا «مسئولیت‌های ارشاد برون‌سپاری شود و به بهانه مردمی بودن قابل پیگیری و اعتراض هم نباشد.»

    انتهای پیام

    [ad_2]

  • جشنواره تئاتر استان اصفهان برگزیدگان خود را شناخت

    [ad_1]

    ایسنا/اصفهان در آئین اختتامیه سی و پنجمین جشنواره تئاتر استان اصفهان، رتبه‌های برتر در دو بخش تئاتر صحنه‌ای و خیابانی معرفی شدند. 

    سی و پنجمین جشنواره تئاتر استان اصفهان از سوی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان، انجمن هنرهای نمایشی استان، سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان و حوزه هنری استان، در دو بخش تئاتر صحنه‌ای و خیابانی و از روز سه‌شنبه ۱۶ آبان تا جمعه ۱۹ آبان‌ماه برگزار شد که در نهایت افراد برگزیده، در آئین اختتامیه این دوره از جشنواره و در سالن مهستان مرکز ۴۴ توپخانه میدان ارتش، به شرح زیر معرفی شدند: 

    برگزیدگان بخش تئاتر صحنه‌ای:

    در بخش نمایشنامه‌نویسی:

    نمایشی شایسته رتبه اول اعلام نشد.

    رتبه دوم: محمدرضا بزرگ‌زاد برای نمایش گالیله

    رتبه سوم: هادی عسگری برای نمایش ۲۹۱

    در بخش کارگردانی:

    رتبه اول: محمدرضا بزرگ‌زاد برای نمایش گالیله

    رتبه دوم: هادی عسگری برای نمایش ۲۹۱

    رتبه سوم: به طور مشترک حسن‌علی عرب برای نمایش داستان آن کلات و سیدجواد دارینی برای نمایش کسوف

    در بخش بازیگری زن:

    رتبه اول: مژگان کوهی برای نمایش ۲۹۱

    رتبه دوم: به طور مشترک آزاده شایسته برای نمایش کسوف و شیدا عوض‌پور برای نمایش تبار خون

    رتبه سوم: به طور مشترک آذر قاسمی برای نمایش استاد پینه‌دوز و مهدیس قابضی برای نمایش داستان آن کلات

    در این بخش از رویا زیرک قشقایی برای بازی در نمایش اینچنین ساکت و روان، صدف صمدیان برای بازی در نمایش افسانه دختر آب و همچنین از الهه میرزایی برای بازی در نمایش بیتل‌ها تقدیر شد.

    در بخش بازیگری مرد:

    رتبه اول: مهدی تقی‌پور برای نمایش هنگامه‌ای که آسمان شکافت

    رتبه دوم: به طور مشترک جواد مدنی و سعید خسروی برای نمایش گالیله

    رتبه سوم: به طور مشترک احمدرضا سلیمانی و هادی عسگری

    در این بخش از حسن جویزه و جهانگیر نکویی برای بازی در نمایش گالیله تقدیر شد.

    در بخش طراحی نور و لباس:

    در این بخش از هادی شبانی و شفق کاظمی برای نمایش نمایش هنگامه‌ای که آسمان شکافت تقدیر شد.

    در بخش طراحی صحنه:

    در این بخش از حسنعلی عرب برای نمایش داستان آن کلات و هادی عسگری برای نمایش ۲۹۱ تقدیر شد.

    در بخش موسیقی:

    در این بخش از محمد نادری برای نمایش داستان آن کلات برتر تقدیر شد.

    در بخش طراحی گریم:

    در این بخش از صفورا عبداللهی برای گریم نمایش‌های داستان آن کلات و هنگامه ای که آسمان شکافت تقدیر شد.

    در بخش طراحی پوستر و بروشور:

    در این بخش از علیرضا عسگری‌فر برای نمایش گالیله تقدیر شد.

    در بخش تئاتر صحنه‌ای، تئاترهای کسوف، ۲۹۱ و گالیله به جشنواره تئاتر فجر راه یافتند.

    برگزیدگان بخش تئاتر خیابانی:

    در بخش طرح و ایده:

    رتبه اول: سامان هاشمی برای نمایش شیرینی‌های دروغ

    رتبه دوم: مهدی ایروانی برای نمایش زمین شماره ایکس

    رتبه سوم: به طور مشترک مجتبی خلیلی برلی و امین پناهی برای نمایش های اشرف مخلوقات و تقاطع

    در بخش کارگردانی:

    رتبه اول: سامان هاشمی برای نمایش شیرینی‌های دروغ

    رتبه دوم: به طور مشترک علیرضا شمس و محتبی خلیلی برای نمایش های اشرف مخلوقات و زمین شماره ایکس

    رتبه سوم: به طور مشترک امین پناهی و سیدپویا امامی برای نمایش های تقاطع و زندگی با طعم محبت

    در بخش بازیگزی زن:

    رتبه اول: گروه بازیگران نمایش شیرینی‌های دروغ

    رتبه دوم: اکرم کریمی برای نمایش رستم ویلچر سوار

    رتبه سوم: به طور مشترک عاطفه رضوی و نجمه مهرابی برای نمایش O منفی و دویرج

    در این بخش از ملیکا داوودی برای نمایش روایت کاملا عادی)، خورشید رحیمی برای نمایش دلواپسی) و نعنا کلانتری برای نمایش لنجو تقدیر شد.

    در بخش بازیگری مرد:

    رتبه اول: سامان هاشمی برای نمایش شیرینی‌های دروغ

    رتبه دوم: به طور مشترک سیدپویا امامی و محمد رادمهر برای نمایش اشرف مخلوقات و زمین شماره ایکس

    رتبه سوم: به طور مشترک ابراهیم حاج حیدری و حسین اصفهانی برای نمایش زندگی با طعم محبت و سیری از یک سرنوشت

    در این بخش از قدیرعلی فریدونی‌زاده برای نمایش دلواپس، حسین وحید برای نمایش خود خدا، ابوالفضل صادقی برای نمایش ذهن چوبی، عرفان عمادی برای نمایش مصطفی واکسی، علیرضا توکل برای نمایش رستم ویلچرسوار، مهدی هادیان برای نمایش تقاطع و ابوالفضل شریفی برای نمایش زمین شماره ایکس، تقدیر شد.

    در بخش طراحی فضا:

    رتبه اول: محمد رادمهر برای در نمایش زمین شماره ایکس

    در این بخش از عاطفه تقوی برای دویرج و شیوا امینی باری نمایش قاشق لنگ و سامان هاشمی برای نمایش شیرینی‌های دروغ تقدیر شد.

    در بخش موسیقی:

    رتبه اول: محمد نادری برای نمایش های O منفی و اشرف مخلوقات و دویرج

    در این بخش از مجید ماندگاری برای موسیقی نمایش رستم ویلچر سوار تقدیر شد.

    در بخش طراحی لباس:

    در این بخش از سعید اللهیاری برای نمایش قوچستون، سامان هاشمی برای نمایش شیرینی‌های دروغ و زهرا یارمحمدی برای نمایش طعم گس خوشبختی تقدیر شد.

    در بخش بروشور و پوستر:

    در این بخش از پریسا کهکش‌پور برای نمایش خونجه، امید زمانی برای نمایش نقل مردان و مسعود اصلاحی برای نمایش O منفی تقدیر شد.

    در بخش تئاتر خیابانی اشرف مخلوقات از اصفهان، زمین شماره ایکس و شیرینی‌های دروغ از اردستان به جشنواره تئاتر فجر راه یافتند.

    انتهای پیام

    [ad_2]

  • نمایشی که روایتگر امید است

    [ad_1]

    ایسنا/اصفهان نمایش «۰-» که یکی از اجراهای راه‌یافته بخش خیابانی به سی و پنجمین جشنواره تئاتر استان اصفهان است، به معضلات اجتماعی قشر جوان اشاره دارد.

    نجمه مهرابی درباره این نمایش به ایسنا گفت: «۰ -» یک داستان اجتماعی درباره مشکلات جوانان و از جمله دختری است که بیماری کلیوی و مشکلات مالی و خانوادگی داشته و به پیوند کلیه نیاز دارد. او هنگامی‌ که نمی‌تواند کلیه مناسب گروه خونی «O -» را برای پیوند پیدا کند، تصمیم به خودکشی می‌گیرد اما سربازی از راه رسیده و او را از این تصمیم منصرف می‌کند.

    نویسنده و کارگردان نمایش «O-» با بیان اینکه ژانر این نمایش کمدی دراماتیک است، در خصوص انتخاب بازیگر افزود: زمانی که من متن این نمایش را نوشتم، با تحقیقات خود از میان بازیگران خیابانی اصفهان که قابلیت بازی در این نمایش را داشتند، به این نتیجه رسیدم که محمد رادمهر گزینه خوبی برای بازی در این نمایش است.

    نمایشی که روایتگر امید است

    مهرابی با بیان اینکه این نمایش مناسب مخاطب جوان بوده و آنها می‌توانند با آن همزادپنداری کنند و حتی نسل میان‌سال هم قطعاً با این مشکلات مواجه شده و کنار آمده‌اند، ادامه داد: موضوع این نمایش یک دغدغه کاملاً اجتماعی و در خصوص جوانان است. امسال اضافه‌شدن بخش خیابانی به جشنواره استانی با تلاش‌های پیگیرانه «اسماعیل صرامی» و تدابیر «شهرام نوشیر»، قطعاً برای ما کارگردانان تئاترهای خیابانی که همیشه جشنواره خیابانی را در استان‌های دیگر تجربه کرده‌ایم، یک اتفاق کاملاً مثبت است که ما را ترغیب به شرکت در این جشنواره می‌کند؛ علاوه بر آن هر جشنواره خیابانی که در استان اتفاق بیفتد، من یکی از افرادی هستم که به‌عنوان شرکت‌کننده، از آن استقبال می‌کنم.

    او با اشاره به اینکه نمایش «O-» با یک تیم قوی و حرفه ای کار شده و تأثیر لازم را بر تماشاچی می گذارد، یادآور شد: هدف من از اجرای این نمایش، روایت امید به زندگی برای مخاطبان بوده که دغدغه اصلی من است.

    مهرابی اضافه کرد: در نمایش «O-» نجمه مهرابی و محمدرادمهر به ایفای نقش پرداخته‌اند، هم‌چنین نسیم مهرابی به‌ عنوان دستیار کارگردان و طراح لباس، محمدرادمهر به‌عنوان طراح فضا، محمد نادری به‌عنوان آهنگساز، عرفان نریمانی، محمد نادری و محمدحسین احمدیان به‌عنوان نوازندگان و مسعود اصلانی به‌عنوان طراح پوستر و بروشور حضور دارند.

    به گزارش ایسنا نمایش «O-» در سی و پنجمین جشواره تئاتر استان اصفهان، در گذر فرهنگی چهارباغ، روبروی خیابان شیخ بهایی واقع در چهارراه عباسی اجرا شد.

    نمایشی که روایتگر امید است

    انتهای پیام

    [ad_2]

  • «تنها» به المپیا می رود

    [ad_1]

    مستند بلند «تنها» ساخته جعفر نجفی، در جدیدترین حضور خود به بیست‌وششمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌ المپیا در کشور یونان می‌رود.

    به گزارش ایسنا، مستند بلند «تنها» پیش از این در هفتاد و نهمین جشنواره‌ فیلم ونیز و سی و هشتمین جشنواره بین المللی فیلم مستند مونیخ نیز نمایش داده شده است. 

    این جشنواره از سال ۱۹۹۷ فعالیت خود را آغاز کرده و اهداف اصلی برگزاری آن، اطلاع‌رسانی به مخاطبان یونان در مورد تولیدات فعلی فیلم، کمک به توسعه برنامه‌های سمعی و بصری در یونان و ترغیب به ساخت فیلم و توسعه فیلم برای کودکان و نوجوانان، است.

    جعفر نجفی تا کنون با فیلم های «آشو» و «چهره پرداز»موفق به دریافت جایزه از جشنواره های جهانی چون جشنواره فیلم آمستردام«ایدفا»‌ جشنواره فیلم لایپزیگ آلمان جشنواره فیلم یاماگاتا ژاپن، جشنواره فیلم فریبورگ سوئیس، سینما حقیقت ‌ایران شده است.

    بیست و ششمین جشنواره بین المللی فیلم‌ المپیا که از ۲ تا ۹ دسامبر ۲۰۲۳ (11 تا 18 آذر) در پیرگوس و آمالیادا در یونان برگزار می‌شود.

    انتهای پیام 

    [ad_2]