بلاگ

  • شهادت ۸۹ خبرنگار در غزه در حملات رژیم صهیونیستی

    [ad_1]

    دفتر اطلاع‌رسانی دولت غزه اعلام کرد از آغاز دور جدید حملات رژیم صهیونیستی به غزه، ۸۹ خبرنگار به شهادت رسیده‌اند.

    دفتر اطلاع‌رسانی دولت غزه بامداد شنبه اعلام کرد با شهادت «سامر ابودقه» تصویربردار شبکه الجزیره، شمار شهدای حملات رژیم صهیونیستی به فعالان عرصه خبر در غزه از هفتم اکتبر تاکنون به ۸۹ نفر رسیده است.

    ابودقه که روز جمعه و در حمله نظامیان رژیم صهیوینستی به شمال غزه مجروح شده بود، به شهادت رسید.

    طبق گزارش رسانه‌ها، ابودقه همراه با «وائل الدحدوح» خبرنگار الجزیره در حال پوشش خبری حملات رژیم صهیونیستی به مدرسه «فرحانه» در خان‌یونس بودند که هدف حمله قرار گرفتند و مجروح شدند.

    الدحدوح که پیشتر خانواده خود را در جریان حملات رژیم صهیونیستی از دست داده بود، از ناحیه دست مجروح شده بود.

    انتهای پیام

    [ad_2]

  • ثبت زلزله ۴.۵ ریشتری در استانی با ۱۵ گسل فعال شناسایی‌شده/ بندر خمیر با زمین‌لرزه ۴ لرزید

    [ad_1]

    در لوندویل استان گیلان زلزله‌ای به بزرگای ۴.۵ رخ داد و این در حالی است که بر اساس نتایج تحقیقات محققان در این استان ۱۵ گسل فعال شناسایی شده است و علاوه بر آن بندر خمیر استان هرمزگان نیز با زلزله‌ای به بزرگای ۴ لرزید.

    به گزارش ایسنا، در هفته گذشته، لوندویل استان گیلان زلزله‌ای به بزرگای ۴.۵ را تجربه کرد. استان گیلان در ایالت لرزه زمین‌ساخت البرز واقع شده است. رشته کوه‌های البرز، بخش شمالی رشته کوه‏‌های آلپ- هیمالیا در باختر آسیا را تشکیل می‌دهند و لرزه‏‌خیزی کوه‏‌های البرز نشانگر ادامه جنبش‌‏های کوهزایی در این گستره است. گسل‌های اصلی استان گیلان به این شرح است:

    گسل آستارا 

    گسل آستارا (تالش) اگر چه در نقشه‌های زمین‌شناسی تنها حدود ۱۶۶ کیلومتر از طول این گسل در ایران قابل پیگیری است، اما به گمان بربریان(۱۹۸۳) طول کلی گسل آستارا به حدود ۴۰۰ کیلومتر هم می‌رسد.

    گسل خزر 

    گسل خزر با درازای حدود ۶۰۰ کیلومتر بین چالوس در باختر و گنبد کاووس در خاور قرار دارد و میزان جابجایی در ناحیه رویان کانال‌های رودخانه‌ای در محل برخورد با گسل حدود یک کیلومتر جابه‌جایی افقی از خود نشان می‌دهند.

    گسل رودبار

    این گسل همراه با زمینلرزه ۳۱ خرداد ۱۳۶۹ فعال شد و مهمترین رویداد لرزه‌ای آن زمینلرزه ۳۱ خرداد ۱۳۶۹ با بزرگی ۷.۳ است که موجب کشته شدن حدود ۴۰ هزار نفر، ویران شدن شهرهای رودبار و منجیل و آسیب دیدن بیش از ۷۰۰ روستا شده است.

    گسل لاهیجان 

    این گسل با راستایی شمال خاوری – جنوب باختری و متفاوت نسبت به گسل خزر، در بخش انتهایی البرز مرکزی جای گرفته است. زمینلرزه تاریخی ۳ فوریه ۱۶۷۸ میلادی لاهیجان با بزرگای ۶.۵ در مقیاس امواج سطحی که سبب ویرانی‌های بسیاری در لاهیجان شد، به سبب جنبش این گسل رخ داده است.

    گسل کلیشوم 

    اگر چه تنها در حدود ۵۰ کیلومتر از طول این گسل در نقشه‌های زمین‌شناسی ثبت شده است، اما به گمان بربریان و واکر (۲۰۱۰) طول کلی گسل به حدود ۹۰ کیلومتر می‌رسد که با راستای خاوری- باختری با شیب به سوی جنوب در شمال رودبار در ناحیه البرز باختری قرار دارد. این گسل در دامنه جنوبی کوه درفک قرار دارد و انتهای باختری آن به راندگی دیلمان می‌رسد و به اعتقاد محققان این گسل طی رویداد ۱۵ اوت ۱۴۸۵ میلادی پلرود دوباره فعال شده است.

    گسل نور  

    این گسل در میان سنگ‌های آتشفشانی آندزیتی ائوسن قرار دارد و آنها را بریده است. گسل نور در خاور گسل سنگاور و باختر گسل آستارا قرار گرفته و در انتهای جنوبی خود به گسل قارپوزلو متصل می‌شود. دریاچه نور در جنوب باختر دریای خزر به احتمال در اثر فعالیت این گسل و فروافتادگی بخش باختری این گسل بر روی سنگ­‌های آتشفشانی مگاپورفیر آندزیتی ائوسن پدیدار شده است که شاید پیدایش آن وابسته به جنبش‌های زمین ساختی پس از آلپاین پسین باشد.

    گسل منجیل

    گسل منجیل(قزل اوزن-منجیل) با درازای حدود ۸۰ کیلومتر و راستای شمال باختر-جنوب خاوری در بخش شمالی رودخانه قزل اوزن بین کوه و دره قزل اوزن که از زیر سد سفید رود-منجیل می‌گذرد، قرار دارد. این گسل در جنوب گسل‌های لاهیجان، رودبار، ماسوله و آستارا بوده و به موازات گسل زنجان و در شمال آن قرار دارد. زمین لرزه‌های ۱۹۶۸ میلادی سفیدرود و ۱۹۸۳ چرزه-تارم را به این گسل نسبت داده‌اند.

    گسل جیرنده

    گسل جیرنده با درازای مجموع حدود ۱۷۸ کیلومتر از باختر بلندی‌­های علم کوه در خاور تا محل پیوند آن به گسل قزل اوزن- منجیل در باختر قرار دارد. زمینلرزه ۱۵ اوت ۱۴۸۵ میلادی مازندران – گیلان با عملکرد بخش خاوری گسل رودبار یا گسل جیرنده پیوند داشته است.

    گسل راندگی زرین رجه

    این گسل دارای راستای باختر ، شمال باختر – خاور، شمال خاور و تمایل به سوی شمال است که سبب رانده شدن سنگ‌های پرمین بر روی واحدهای جوانتر شده است. 

    گسل سماموس

    یک گسل راندگی با تمایل به سوی شمال است و یال شمالی تاقدیس بزرگ کوه سماموس را بریده و رانده است.

    گسل شوئیل

    یک گسل راندگی است که از نزدیکی مرز باختری ورقه آغازمی‌شود و با راستای باختر، شمال باختری ـ خاور ، جنوب خاوری تا مرز خاوری امتداد یافته است. 

    گسل وربن (Varbon fault) 

    یک گسله راندگی با تمایل به سوی شمال است.

    گسل راندگی دیلمان 

    این گسل از تقاطع رودخانه سفیدرود در شمال استلخ جان(جنوب باختری قله درفک) آغاز شده و به سمت جنوب خاوری تا قاعه پیشین (جنوب خاوری قله درفک) ادامه می‌یابد. ادامه خاوری گسل به روستای امام و روستای طیولا متصل می‌شود و به سمت خاور ادامه می‌یابد. 

    گسل ارده  

    گسل ارده با درازای حدود ۱۵ کیلومتر در جنوب باختر طالش قرار دارد. 

    گسل شفارود 

    گسل شفارود با درازای حدود ۱۴ کیلومتر در جنوب خاور خلخال قرار دارد. 

    علاوه بر آن بندرخمیر استان هرمزگان با زلزله‌ای به بزرگای ۴ لرزید و در کشکسرای استان آذربایجان شرقی زلزله‌ای به بزرگای ۳.۴ رخ داد. جزئیات زمینلرزه‌های هفته گذشته به این شرح است:

    شنبه ۱۸ آذر

    در گمیش تپه استان گلستان زلزله ۲.۵، در بلداجی استان چهارمحال وبختیاری زلزله ۲.۸، در قیر استان فارس زلزله ۲.۷ و در افزر استان فارس زلزله ۲.۸ رخ داد.

    یکشنبه ۱۹ آذر

    در زاویه استان مرکزی زلزله ۲.۹، در اردکان استان فارس زلزله ۲.۵، در قیر استان فارس زلزله ۲.۹ و در کشیت استان فارس زلزله ۲.۵ به ثبت رسید.

    دوشنبه ۲۰ آذر

    اهل استان فارس زمینلرزه‌ای به بزرگای ۳.۴ در عمق ۱۱ کیلومتری را تجربه کرد و کانون آن در ۵ کیلومتری اهل و ۶ کیلومتری اشکنان استان فارس و ۲۸ کیلومتری بندرمقام استان هرمزگان به ثبت رسید.

    در سنگان استان خراسان رضوی زلزله ۲.۶ رخ داد.

    سه‌شنبه ۲۱ آذر

    در تنگ ارم استان بوشهر زلزله ۲.۵، در برازجان استان بوشهر دو زلزله به بزرگای ۲.۸ و در ونک استان اصفهان زلزله ۲.۸ به ثبت رسید.

    چهارشنبه ۲۲ آذر

    راور استان کرمان زلزله ۲.۷، کامیاران استان کردستان زلزله ۲.۶، مود استان خراسان جنوبی زلزله ۲.۵ و قلعه خواجه استان خوزستان زلزله ۲.۷ را تجربه کردند.

    بندرخمیر استان هرمزگان با زلزله‌ای به بزرگای ۴ در عمق ۱۲ کیلومتری لرزید و کانون این رخداد لرزه‌ای در ۱۹ کیلومتری بندر خمیر، ۳۷ کیلومتری لافت و ۵۹ کیلومتری کنگ این استان بوده است.

    پنج شنبه ۲۳ آذر

    در بندرخمیر استان هرمزگان زمینلرزه‌ای به بزرگای ۳.۱ در عمق ۱۰ کیلومتری به ثبت رسید و کانون این رخداد لرزه‌ای در ۲۰ کیلومتری بندر خمیر، ۳۴ کیلومتری لافت و ۵۶ کیلومتری کنگ این استان بوده است.

    در گیوی استان اردبیل زلزله ۲.۸، در دوزین استان گلستان زلزله ۲.۸، در گزیک استان خراسان جنوبی زلزله ۲.۶، در خور استان اصفهان زلزله ۲.۸ و در لنده استان کهگیلویه و بویراحمد زلزله ۲.۸ به ثبت رسید.

    کشکسرای استان آذربایجان شرقی با زلزله‌ای به بزرگای ۳.۴ در عمق ۸ کیلومتری لرزید و کانون آن در ۴ کیلومتری کشکسرای، ۱۰ کیلومتری یامچی و ۲۲ کیلومتری مرند این استان به ثبت رسید.

    لوندویل استان گیلان با زلزله‌ای به بزرگای ۴.۵ و در عمق ۸ کیلومتری زمین لرزید و کانون این رخداد لرزه‌ای در ۲۷ کیلومتری لوندویل، ۲۷ کیلومتری حویق و ۳۱ کیلومتری آستارا این استان بوده است.

    جمعه ۲۴ آذر

    در برازجان بوشهر زلزله ۲.۵ و در دو گنبدان دو زمینلرزه با بزرگای ۲.۶ و ۲.۷ رخ داده است.

     شبانکاره بوشهر با زلزله ۳.۲ در عمق ۲۳ کیلومتری زمین و بندر چارک هرمزگان با زلزله ۳.۲ در عمق ۱۰ کیلومتری زمین لرزیدند.

    انتهای پیام

    [ad_2]

  • توقف بدموقع بیانکونری در سری آ / بازگشت اسپرز به ریل موفقیت

    [ad_1]

    جمعه شب فوتبال باشگاهی در اروپا و در ۴ لیگ معتبر اروپایی با ۴ بازی آغاز شد.

    مهم‌ترین بازی جمعه شب در چارچوب هفته شانزدهم سری آ بین جنوا و یوونتوس برگزار شد. در حالی که بانوی پیر با تک گل کیه‌زا در دقیقه ۲۸ پیش افتاده بود و همگان منتظر یک پیروزی یک بر صفر دیگر به سبک و سیاق الگری بودند، در دقایق آغازین نیمه دوم دروازه شزنی باز شد و بیانکونری مقابل جنوا متوقف شد و فرصت صدرنشینی را از دست داد.

    اما در چارچوب هفته هفدهم لیگ جزیره، شاگردان آنژه پوستج‌اغلو پس از پیروزی خیره کننده مقابل نیوکاسل این بار موفق به کسب یک پیروزی قاطع در خانه ناتینگهام فارست شدند. تاتنهام با ۲ گل ناتینگهام فارست را شکست داد و جایگاه خود در رتبه پنجم را تثبیت کرد.

    توقف بدموقع بیانکونری در سری آ / بلزگشت اسپرز به ریل موفقیت

    هفته پانزدهم بوندسلیگا هم با بازی مونشن گلادباخ و وردربرمن آغاز شد که دو تیم در پایان به تساوی ۲ بر ۲ رضایت دادند. 

    همچنین در آغاز هفته هفدهم لالیگا، اوساسونا موفق شد در خانه و با یک گل رایووایوکانو را مغلوب کند.

    [ad_2]

  • رقم دقیق افزایش حقوق کارمندان در سال آینده اعلام شد/ اعلام جزییات

    [ad_1]

    به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، داود منظور در یک برنامه تلویزیونی عنوان کرد: رشد متوسط یعنی آن‌هایی که درآمدشان در سطوح بالاتر قرار دارد رشد کمتر و آن‌هایی که درآمدشان در سطوح پایین‌تر قرار دارد رشد بیشتری دارد.

    وی تصریح کرد: اگر رشد متوسط ۱۸درصد را با توسل به روش‌های تورمی افزایش دهیم به نفع مردم نخواهد بود. این رقم رشد اثرات تورمی نخواهد داشت، ما مکلف هستیم به تورم تک رقمی برسیم.

    درآمد ۲۰ همتی از طریق فروش اموال دولتی تا پایان سال

    رئیس سازمان برنامه و بودجه اعلام کرد:تامین مالی از طریق فروش اموال دولتی ۱۲۸ میلیارد تومان است، پیش بینی می‌کنیم تا پایان سال ۲۰ همت از این طریق تامین مالی داشته باشیم.

    وی افزود: همچنین ما تا پایان سال در واگذاری شرکت‌های دولتی به ۳۰ همت می‌رسیم. در بودجه ۱۰۶ همت پیش بینی شده است.

    منطور عنوان کرد: این پیش برآوردی‌ها باعث می‌شود علارغم تلاش‌ها نتوانیم به ارقام پیش‌بینی شده مصوب دست پیدا کنیم، هر چند که می‌بینیم ۵۰درصد در درآمدها و ۴۱درصد در کل منابع بهبود داریم. این اتفاق نسبت به کل دهه ۹۰ بالاتر است.

    رشد منابع دولت در سال جاری

    رئیس سازمان برنامه و بودجه در ادامه گفت: درآمدهای مالی، سود سهام شرکت‌های دولتی، حقوق گمرکی، درآمد حاصل از مالکان دولت در معادن، فروش کالا و خدمات دولتی منابع اصلی درآمدهای دولت را تشکیل می‌دهد.

    منظور افزود: در بخش دوم ما درآمد حاصل از واگذاری دارایی‌های سرمایه‌ای را داریم که عمدتاً شامل منابع نفت و گاز و واگذاری سهام شرکت‌های دولتی است.

    وی تصریح کرد: قسمت دیگر تأمین مالی از طریق ایجاد بدهی است، یعنی انتشار اوراق خزانه و اوراق مالی دولت و همچنین فروش اموال و دارایی‌های دولت.

    منظور متذکر شد: از میان این سه گروه، بهترین و پایدارترین نوع تأمین منابع از طریق گروه اول است، ما گروه سوم را از ناچاری انجام می‌دهیم، البته اشکالی ندارد ما ممکن است برای سرعت بخشیدن به پروژه‌های عمرانی امسال انتشار اوراق انجام دهیم و سال‌های آینده بازپرداخت کنیم.

    توضیحات منظور در مورد کسری بودجه

    رئیس سازمان برنامه و بودجه گفت: در ادبیات اقتصادی هر چه با عنوان اوراق بدهی منتشر می‌شود به معنای کسری بودجه است. در لایحه بودجه سال آینده مجبوریم ۲۵۰ هزار میلیارد تومان اوراق بدهی منتشر کنیم چراکه باید بازپرداخت اوراق بدهی فروخته‌شده در سال‌های قبل را تامین کنیم و دولت عملا هیچ درآمدی از فروش اوراق بدهی به دست نمی‌آورد.

    وی افزود: کسری بودجه پنهان همین بیش‌آورد درآمدها است و ما سعی کردیم که درآمدها با اطمینان حداکثری محقق شود. کسری بودجه آشکار هم همین انتشار اوراق بدهی است که البته توضیح دادم برای جبران اوراق منتشرشده در دوره گذشته است.

    افزایش درآمدهای مالیاتی در برنامه بودجه به کمک پایگاه های اطلاعاتی

    منظور بیان کرد: میزان مالیات‌هایی که در سال ۱۳۹۹، ۱۹۰هزار میلیارد تومان بوده را به ۴۷۳هزار میلیارد تومان در سال گذشته و امسال به ۷۴۸هزار میلیارد تومان رساندیم. این تحولات با حفظ قوانین مالیاتی فعلی اتفاق افتاده زیرا دولت سراغ پایش پایگاه‌های اطلاعاتی رفته است.

    وی یادآور شد: رشد مالیاتی ما در سه سال گذشته سالی ۵۰درصد بوده است و برای سال آینده حدود ۴۹درصد رشد می‌بینیم. پیشنهاد افزایش ۱درصدی مالیات ارزش افزوده را دادیم که حدود ۵۰هزار میلیارد تومان برآورد می‌شود.

    ۲۲۳۲۲۵

    [ad_2]

  • سرگذشت عجیب شاهنامه! – ایسنا

    [ad_1]

    فرزاد قائمی شاهنامه را متنی فراملی می‌خواند و به کارکرد هویتی آن در میان ایرانیان و دیگر کشورها اشاره می‌کند. او معتقد است توده‌های مردم در سده‌های پیشین برخوردی با شاهنامه نداشتند اما به صورت شفاهی با آن زندگی می‌کردند و امروزه لازم است شاهنامه به زندگی مردمان امروزی برگردد. او همچنین اهدای شاهنامه به خانواده‌های تاجیک را امری تبلیغی می‌خواند که اثر فرهنگی ندارد.

      این استاد دانشگاه و شاهنامه‌پژوه در پی خبر اهدای یک نسخه شاهنامه به خانواده‌های تاجیک در کشور تاجیکستان به دستور رئیس‌جمهور این کشور، در گفت‌وگو با ایسنا درباره ریشه‌های فرهنگی توجه به شاهنامه در تاجیکستان و مقایسه آن در میان مردم ایران، با بیان این‌که «شاهنامه برای مردمانی که در مجموعه تمدن ایران بزرگ زندگی می‌کردند، یک متن هویتی بوده و کارکرد هویتی داشته است»، اظهار کرد: در طول هزار سال گذشته شاهد رشد، تکامل و کارایی زبان فارسی به‌عنوان دومین زبان جهان اسلام بوده‌ایم، حتی در سده‌های نهم تا دوازدهم اهمیت این زبان از زبان عربی بیشتر شده و در قلمرو وسیع گورکانی، عثمانی و صفوی به‌عنوان زبان رسمی و اصلی بوده است. همچنین زبان فارسی، زبان مشترک بین اقوام متفاوت به‌ویژه ایرانی و اقوامی که با ایرانیان در تماس بودند، شناخته می‌شود. عملاً بیشترین مشوقان زبان فارسی، دربارهای ترک بودند.

    رقابت حول محور شاهنامه

      او با اشاره به اینکه زبان فارسی هیچ‌گاه محدود به فارس‌زبان‌ها نبوده، گفت: وقتی در منابع نگاه می‌کنیم، می‌بینیم نمودی که زبان فارسی در منابع عثمانی و گورکانی داشته حتی بیش از صفویان بوده و شاهنامه به‌عنوان متن محوری اثر فرهنگی فارسی بوده است؛ از دوره ایلخانی تا دوره معاصر شاهد افزایش توجه و رویکرد اقوام، حکومت‌ها و ملل متفاوت داخل حوزه تمدن اسلامی به شاهنامه بوده‌ایم به‌گونه‌ای که دربارهای مختلف جهان اسلام، از هند و آسیای میانه تا آسیای صغیر و شمال آفریقا، در استنساخ نسخه‌ای از شاهنامه، تقلید و الهام‌گرفتن از شاهنامه و حفظ، ثبت و ضبط آن باهم رقابت می‌کردند.

    شاهنامه‌چی‌های دربار عثمانی

      قائمی با تأکید بر اینکه شاهنامه یک متن فراملی بوده، بیان کرد: در تشکیلات عثمانی آن‌هم در زمانی که به‌شدت با صفویان در حال ستیز و رزم بودند، دیوانی به نام دیوان شاهنامه داشتند که در صدر آن یک شاعر فارسی‌زبان به‌عنوان شاهنامه‌چی ریاست دیوان را بر عهده داشت. رویکرد دیوان این بود که با الهام از شاهنامه و بر اساس بحر و سبک و زبان شاهنامه، تاریخ عثمانی را به نظم فارسی تبدیل درمی‌آوردند. اگر چه کارکرد اصلی شاهنامه، حفظ هویت ایرانیان در طول تاریخ بوده؛ اما عملاً شاهنامه برای بخش‌های متفاوت تمدن اسلامی، کارکرد یک متن هویتی را ایفا می‌کرده است؛ بازتاب‌هایی که از شاهنامه در متون مختلف می‌بینیم محدود به زبان فارسی نمی‌شود. امروزه بیشترین اقتباس‌ها و تقلیدها را، به‌ویژه متونی که متأثر از شاهنامه هستند، نه‌تنها در زبان فارسی بلکه در گونه‌های زبان ترکی و گونه‌های زبان کردی و حتی زبان‌های اردو و پشتو می‌بینیم. این موضوع نشان می‌دهد شاهنامه در طول هزار سال گذشته، علاوه بر کارکرد اصلی‌اش که برای زبان فارسی است، نقش ویژه‌ای در کلیت فرهنگ متنوع حوزه وسیع تمدنی از هند تا آسیای صغیر را ایفا کرده است.

    غروب و طلوع شاهنامه در دوره مغول‌ها

      این استاد دانشگاه با اشاره به این‌که به عقیده تاریخ‌پژوهان احیای تدریجی هویت ایرانی بر پایه رویکرد به شاهنامه از دوره ایلخانی شکل ‌گرفته است، توضیح داد: در سده‌های پنجم و ششم، یعنی در دوران رشد حکومت‌های سلجوقی و خوارزمشاه، واژه ایران به‌تدریج در حال فراموشی بود و مورخی مانند بیهقی، حتی عامدانه از فردوسی یاد نکرده است. در دوران مغول زمانی که رویکرد حذف ایران و حذف شاهنامه با فروپاشی دستگاه خلافت به کنار نهاده شده، ایرانیان از این فرصت نهایت استفاده را کرده و شاهنامه را در بدنه اصلی تحولات فرهنگی جدید قرار می‌دهند تا جایی که مغول‌ها هم تحت‌تأثیر کاریزمای شاهنامه قرار می‌گیرند و اولین حماسه‌های تاریخی که درباره تاریخ عصر مغول نوشته می‌شود، به تقلید از شاهنامه نگاشته شده که خود نکته شگفتی است.

    مردمانی که به شاهنامه دسترسی نداشتند اما با آن زندگی می‌کردند

      او رشد تشیع در ایران را در سده‌های هشتم و نهم تحت‌تأثیر شاهنامه خواند و ادامه داد: تقلید و تکمیل شاهنامه و سرودن منظومه‌های حماسی متأثر از شاهنامه از ۵۰ سال پس از پایان شاهنامه، با اسدی طوسی آغاز شده و تا روزگار معاصر تداوم پیدا کرده است. در کنار سرایش حماسه‌های ملی، حماسه‌های تاریخی و حماسه دینی، نقش اصلی تداوم شاهنامه در میان بدنه جامعه بوده است؛ مردمانی که از سواد بی‌بهره بودند و طبیعتاً به متن شاهنامه دسترسی نداشتند، شاید حتی بیتی از شاهنامه را به‌صورت مستقیم نشنیده بودند؛ اما به شیوه شفاهی با شاهنامه زندگی می‌کردند.

     او ادامه داد: شاهنامه متنی بوده که طی سده‌های مختلف به دو صورت در میان مردم حضور داشته است؛ یکی در میان نخبگان و طبقه بالای جامعه به‌صورت متنی و شاهنامه‌خوانی بود و دیگری در میان توده مردم که از طریق نقل و نقالی و به‌صورت شفاهی حفظ شده است.

    در این زمینه بیشتر بخوانید:

    نگاهی دیگر به اهدای شاهنامه به خانواده‌های تاجیک‌

    جزئیاتی عجیب از توجه تاجیک‌ها به «شاهنامه»

     ممنوعیت شاهنامه‌خوانی در میان قشقایی‌ها

     فرزاد قائمی با اشاره به این‌که سنت نقل قصه‌های شاهنامه در نقاط ایران در طی سده‌ها تداوم داشته، بیان کرد: نکته بسیار جالب‌توجه این است که شاهنامه به زبان اقوام مختلف تکلم می‌شده؛ در میان کردها شاهنامه به زبان کردی روایت می‌شده، در میان ترک‌ها به زبان ترکی. البته در دوره تبلیغ شوونیسم ملی در عصر پهلوی، سیاست‌ورزان حکومت پهلوی از درک اهمیت این موضوع قاصر بودند تا جایی که مقارن با برگزاری هزاره شاهنامه و تبلیغ و تشویق شاهنامه، شاهنامه‌خوانی در میان قبایل قشقایی ممنوع می‌شود؛ زیرا آن‌ها به زبان مادری خود، یعنی زبان ترکی و از روی ترجمه ترکی شاهنامه را می‌خواندند.

    گسست از شاهنامه در دوره پهلوی

     او ادامه داد: درک‌نکردن ماهیت ارتباط مردم با شاهنامه در دوره پهلوی منجر به این شد که شاهنامه به یک متن تک‌بعدی تبدیل شود و شکاف و گسستی در میان بخش‌های مختلف جامعه رخ بدهد. این موضوع با قهر نسبت به شاهنامه در دوره‌های کوتاهی پس از انقلاب اسلامی همراه بود؛ اما خوشبختانه به‌تدریج این فضا تلطیف شد و باز رویکرد بخش‌های متفاوت به شاهنامه در حال افزایش است.

     حضور شاهنامه در زندگی روزمره مردم

    این استاد زبان و ادبیات فارسی با اشاره به این‌که در دنیای گذشته شاهنامه به زبان روز مردم درآمده و برای بخش‌های مختلف جامعه قابل‌درک بوده است، خاطرنشان کرد: طبیعتاً در هیچ دوره‌ای، همه افراد جامعه توان خواندن متن شاهنامه و ارتباط مستقیم با یک متن ادبی کلاسیک را نداشتند؛ اما اینکه شاهنامه از چنین اهمیتی در فرهنگ اجتماعی ایرانیان و حتی غیرایرانیان برخوردار بوده به این نکته برمی‌گردد که شاهنامه به‌صورت «متنی» در میان مردم حضور نداشته؛ بلکه حضورش در آیین‌ها، جشن‌ها و اتفاقات متفاوتی که در زندگی روزمره مردم وجود داشته، نقل و قصه‌گویی قصه‌های شاهنامه، حضور شخصیت‌ها و داستان‌ها در امثال و حکم و ضرب‌المثل‌ها و زندگی روزمره مردم بوده، در واقع شاهد نمودهایی از حیات اجتماعی شاهنامه در میان مردم بودیم؛ اما متأسفانه در عصر جدید، این اتفاق دچار گسست شده است.

    در هیچ دوره‌ای، همه افراد جامعه توان خواندن متن شاهنامه و ارتباط مستقیم با یک متن ادبی کلاسیک را نداشتند

     محدود شدن شاهنامه به مطالعات تخصصی شاهنامه

      او سپس گفت: در دنیای امروز تنها حوزه‌ای که نسبت به شاهنامه از فعالیت و تکاپو برخوردار است حوزه پژوهش است. متأسفانه شاهنامه به مطالعات تخصصی دانشگاهی محدود شده که تأثیری بر بدنه جامعه مخاطبان این متن ندارد. اتفاقی که باید بیفتد و نسبت به آن کوتاهی شده، این است که شاهنامه را به زبان زندگی مردم بیاوریم. طبیعتاً در دنیای قدیم باتوجه‌به ویژگی‌های زندگی مردمان، شاهنامه به زندگی مردم آمده بود؛ اما این‌گونه‌ها طبیعتاً در دنیای امروز تداوم پیدا نخواهد کرد. اگر می‌خواهیم شاهنامه به زندگی مردم امروزی بازگردد باید شاهنامه به زبان‌های روز تبدیل شود، باید از شاهنامه بازآفرینی‌های سینمایی، تلویزیونی و بازتاب‌های رسانه‌ای داشته باشیم. شاهنامه را در محافل اجتماعی در قالب بازی و تفریحات سالم و در قالب محصولات فرهنگی و هنری جدید بازسازی کنیم. طبیعتاً این اتفاق در چند دهه گذشته به نحو قابل‌توجهی انجام نشده و این نوعی گسست و فرونهشت را در رویکرد توده جامعه به شاهنامه ایجاد کرده است.

     قائمی با بیان این‌که مردمان ایرانی و غیرایرانی همدل با فرهنگ ایران تاریخی همچنان نسبت به پیوند به ریشه‌های عمیق شاهنامه احساس عطش دارند، گفت: این مردمان در طول سال‌های اخیر نیاز بیشتری به برقراری ارتباط با این متن حس می‌کردند، نیازی که بعضاً نسبت به تأمینش احساس ناتوانی کرده و کمبود برنامه‌ریزی‌های فرهنگی به این قضیه دامن زده است. البته در ایران و برخی از کشورهای همسایه این دغدغه در میان مسئولین و سیاست‌گذاران فرهنگ ایجاد شده که بین بدنه جامعه و شاهنامه، انس و الفت دوچندان برقرار کنند که گاه موفق بوده‌اند و متأسفانه بیشتر ناموفق زیرا از ابزار و شیوه‌های بعضاً نادرست برای این اصلاحات فرهنگی استفاده می‌شود. یکی از اتفاقات اخیری که در این حوزه رخ ‌داده اهدای شاهنامه به خانواده‌های تاجیکستان به فرمان ریاست این کشور بوده است. آنچه می‌دانیم این است که مردم تاجیک برای شاهنامه و فردوسی ارزش بسیار زیادی قائل‌اند، تا جایی که از حکیم طوس با عنوان حضرت فردوسی یاد می‌کنند.

     در این زمینه بیشتر بخوانید:

    واکنش شفیعی کدکنی به اهدای شاهنامه به تاجیک‌ها

    بابای تاجیک‌ها که از خون ایرانی‌ها بیرون رفته!

     مانعی برای بازگشت به متون ادبی گذشته

      این شاهنامه‌پژوه در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به عطش جمهوری‌های جداشده از شوروی برای بازگشت به فرهنگ پساکمونیستی و توضیحی درباره سیاست یکدست کردن مردم با سرکوب مذهب و خرده‌فرهنگ‌ها در دوره شوروی، اظهار کرد: بخشی از این سرکوب‌ها فرهنگی و مذهبی بود و بخش دیگر زبان بود. سرکوب زبانی متمرکز بر غلبه زبان و ادبیات روسی بود؛ مردمان این سرزمین‌ها وقتی حتی فارسی و ترکی و ترکمنی صحبت می‌کردند، گویش خود را با خط سیریلیک می‌نوشتند که این موضوع خود مانع مهمی در راه بازگشت فرهنگی به شمار می‌آید. امروزه تاجیک‌ها همچنان دارند با زبان شیرین فارسی تاجیکی صحبت می‌کنند که یکی از اصیل‌ترین گونه‌های فارسی دری است؛ اما به خط سیریلیک می‌نویسند و این خط بیگانه مانع بزرگی برای رجوع به متون ادبی گذشته به شمار می‌رود، تا جایی که بخش عمده‌ای از مردمان امروز تاجیکستان و مردمان تاجیک کشور ازبکستان از خواندن متون ادبی شعرای گذشته و درک مفاهیم آن‌ها محروم هستند. اگرچه در تاجیکستان فردوسی و رودکی و عطار و خیام را بسیار دوست می‌دارند و در جای‌جای تاجیکستان یادمان‌ها و نمادهایی برای بزرگان ایجاد کرده‌اند، اما این علاقه و رویکرد بیشتر جنبه سطحی دارد، حتی در مقایسه با ایرانیان تاجیکان از حیث رابطه متنی فاصله بیشتری با این متون دارند.

    تبلیغ بی‌اثر شاهنامه

      فرزاد قائمی افزود: یکی از سیاست‌های دولت فعلی تاجیکستان این بوده که بین متون و بدنه جامعه رابطه بهتری ایجاد کند و با وجود تلاش‌های برخی از شخصیت‌های بزرگ فرهنگی این کشور که خواهان بازگشت الفبای کهن و حذف الفبای سیریلیک هستند، همچنان دولت تاجیکستان بر حفظ خط و الفبای روسی پافشاری دارد و با وجود این پافشاری اقداماتی ازاین‌دست انجام می‌شود که به‌ظاهر تلاشی برای احیای فرهنگ گذشته است. رئیس‌جمهور تاجیکستان سعی دارد از خود یک چهره کاریزماتیک و فرهنگی نشان دهد و تبلیغات بسیاری مرتبط با ادبیات و فرهنگ گذشته و به‌ویژه شاهنامه فردوسی داشته و بخش زیادی از این تأکید جنبه سیاسی و سطحی دارد و متأسفانه همچنان رویکردهای اصلی در ادامه سیاست‌های قبلی (دوران شوروی) است. نبود فضای باز سیاسی و وجود نوعی حکومت فردی در جمهوری‌ها طبیعتاً به نبود رشد فرهنگی این جوامع دامن زده است. اهدای شاهنامه به خط سیریلیک به خانواده‌های تاجیک با همین رویکرد اتفاق می‌افتد و تصور نمی‌کنم فارغ از جنبه‌های تبلیغاتی تأثیر چندانی در احیای فرهنگ کهن مردمان ایرانی و تاجیک در این قلمرو داشته باشد.

    سرگذشت عجیب شاهنامه!
    فرزاد قائمی

     انتهای پیام

    [ad_2]

  • واکنش امیرعبداللهیان به حادثه تروریستی «راسک»

    [ad_1]

    وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران تاکید کرد: حرکات تروریستی از سوی دشمنان امنیت و پیشرفت ایران نمی‌تواند روند پرشتاب توسعه و امنیت کشور و سیستان و بلوچستان را متوقف کند.

    «حسین امیرعبداللهیان» وزیر خارجه ایران در واکنش به حادثه تروریستی راسک‌ که منجر به شهادت رسیدن ۱۱ نفر از پرسنل نیروی انتظامی شد، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «شهادت تعدادی از پرسنل انتظامی شهرستان راسک را به بازماندگان این قهرمانان وطن، فرمانده محترم و خانواده بزرگ فراجا و عموم ملت شریف ایران تسلیت می‌گویم و از خداوند سبحان برای این شهدای سرافراز، علو درجات و برای مجروحان شفای عاجل مسئلت دارم».

    امیرعبداللهیان در ادامه نوشت: «این‌گونه حرکات تروریستی از سوی دشمنان امنیت و پیشرفت ایران عزیز نمی‌تواند روند پرشتاب توسعه و امنیت ایران و سیستان و بلوچستان غیور را متوقف کند».

    «ناصر کنعانی» سخنگوی وزارت امور خارجه ایران نیز عصر روز جمعه در یک موضع گیری رسانه‌ای،  جنایت تروریست‌های تجزیه‌طلب و مزدور بیگانگان در حمله تروریستی به کلانتری راسک و به شهادت رساندن تعدادی از حافظان و مدافعان جان بر کف نظم و امنیت کشور و ملت ایران را شدیدا محکوم کرد.

    سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران ضمن تسلیت به خانواده‌های داغدار این شهیدان همیشه جاوید وطن افزود: «بی تردید دستگاه دیپلماسی با دستگاه‌ها و نهادهای ذیربط کشور بمنظور تعقیب و مجازات تروریست‌های کوردل و جنایتکار، بطور مکمل و هم‌افزا عمل خواهد کرد».

     بامداد روزجمعه، تروریست‌ها به مقر انتظامی در شهرستان راسک حمله کردند که در این حمله تعدادی از تروریست‌ها کشته شدند، همچنین تعدادی از نیروهای فراجا نیز به شهادت رسیدند.

    معاون امنیتی و انتظامی استاندار سیستان و بلوچستان با بیان اینکه این حمله در ساعت ۲ بامداد امروز اتفاق افتاده، اظهار کرد: در این حمله تروریستی ۱۱ تن از افسران انتظامی و سربازان وظیفه مقر انتظامی شهرستان راسک به شهادت رسیده و همچنین شماری از نیروهای فراجا زخمی شدند.

    «علیرضا مرحمتی» گفت: مامورانی که در مقر نظامی بودند شجاعانه دفاع کردند و تعدادی از مهاجمان را مجروح و تعدادی را به هلاکت رساندند.

    انتهای پیام

    [ad_2]

  • «آناهیتا»ی رهاشده و مضطرب! – ایسنا

    [ad_1]

    فرهاد نظری با تشریح وضعیت مرمت، حفاظت و کاوش‌های باستان‌شناسی معبد کنگاور (آناهیتا) از گذشته تا امروز، درباره ثبت جهانی آن در قالب پرونده‌ای به نام «محور اشکانی ـ ساسانی کرمانشاه» گفت: ایدۀ جالب و قابل تاملی است.

    «معبد آناهیتا» از آثار تاریخی منحصربه‌فرد کرمانشاه است، که سال ۱۳۸۵ به همراه «قصر شیرین» و «تاق بستان» از این استان در فهرست موقت میراث جهانی یونسکو ثبت شد. اکنون مدتی است مطرح شده که این سه اثر به همراه «ایوان مدائن» قرار است در قالب یک پرونده به نام «محور اشکانی ـ ساسانی کرمانشاه»  به یونسکو معرفی شوند. طرح این ایده، با توجه به وضعیت نابسامان «معبد آناهیتا»، مرمت‌های غیراصولی و گذشت دو دهه از آخرین کاوش‌های باستان‌شناسی در آن، انگیزه‌ای شد تا ایسنا با فرهاد نظری ـ کارشناس مرمت آثار تاریخی، که مدتی هم مدیر پایگاه معبد آناهیتا بود ـ در این‌باره گفت‌وگو کند، ‌که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید:

    «معبد آناهیتا» یکی از پرچالش‌ترین و ناشناخته‌ترین آثار ایران

    *با توجه به اینکه «حفاظت» و «مرمت»، یکی از مهم‌ترین مسائل معبد آناهیتا است و با درنظر گرفتن این نکته که شما در مقطعی مدیریت این محوطه تاریخی را بر عهده داشتید و هراز گاهی هم از این منطقه بازدید داشته‌اید، وضعیت حفاظت و مرمت در معبد آناهیتا را چطور ارزیابی می‌کنید؟  

    در مقدمه باید گفت که محوطۀ باستانیِ موسوم به «معبد آناهیتا» یکی از مهم‌ترین آثار تاریخی و در عین حال یکی از مبهم‌ترین، پُرچالش‌ترین و ناشناخته‌ترین آثار گذشته در این سرزمین کهن‌سال است. از گذشته‌ها، این محوطه همواره نظر رهگذران را به خود جلب کرده است. در سال ۱۳۱۰ این اثر مهم در فهرست آثار ملی غیرمنقول ثبت شد و در اواخر دهۀ ۴۰ شمسی برنامۀ مطالعات و باستان‌شناسی در آنجا آغاز شد. از آن زمان تا کنون، این محوطۀ تاریخی، راه پرپیچ و خمی را طی کرده است. مدیریتِ این محوطۀ باستانی، در ۵۰ سال گذشته و مسیر پُرفراز و نشیب آن بوده است. بنابراین «برنامۀ جامع مدیریت» از مسائل مهم و در اولویت این محوطه به شمار می‌آید.

    روزگاری معبد آناهیتا یکی از ۱۰ پروژۀ مهم میراث فرهنگی کشور بود، با این وجود در برهه‌هایی از زمان، حتی سرکشی هم نمی‌شد و علف‌های هرزِ محوطه همچنان به حال خود رها شده بود که بازدید از آنجا و پیدا کردن مسیر را دشوار می‌کرد. وضعیتِ «حفاظت» و «مرمت» در این محوطۀ تاریخی تابعی از وضعیت مدیریت است. خلاصه این‌که این محوطه طرح جامع حفاظت و مدیریت ندارد که اهداف، سیاست‌ها و روش‌های حفاظت، پژوهش‌های باستان‌شناسی، معرفی و گردشگری این محوطه را ترسیم کند. گاهی به نظر می‌رسد این محوطه مثل بچۀ اضافه بود که چندان میل و رغبتی برای به عهده گرفتنِ مسئولیتش دیده نمی‌شد.

    فعالیت‌های باستان‌شناسی در محوطۀ تاریخی کنگاور از اواخر دهۀ ۴۰ خورشیدی (۶۰ میلادی) تاکنون به طور یک‌دست و مستمر انجام نشده است. از ابتدای کاوش‌ها تا حدود ۱۳۵۵ شمسی (۱۹۷۷ میلادی) کارهای علمی به طور منسجم و با برنامه‌ریزی پیش می‌رفت و از آن تاریخ به بعد، فعالیت‌های علمی دچار وقفه‌های متعدد و گاهی طولانی شد. تغییر مدیریت هم مزید بر علت شد، تا این محوطه در سایۀ بی‌برنامگی به شکل یک محوطۀ رهاشده و نسبتاً مضطرب درآید. محوطۀ باستانی کنگاور در سال ۲۰۰۷ در فهرست موقت ثبت جهانی قرار گرفت، اما رها شد و در پژوهش و کاوش‌های باستان‌شناسی و حفاظت مستمر تعلل پدید آمد. بی‌توجهی به محوطۀ باستانی کنگاور بر سرنوشتِ آثار هم‌جوار مانند «گودین‌تپه» و «سه‌گابی» و آثار تاریخی دورۀ اسلامی در آن منطقه هم بی‌تأثیر نبود.

    اوایل دهۀ ۵۰ را می‌شود اوج فعالیت‌های علمی محوطۀ کنگاور دانست. در آن سال‌ها هم‌زمان با کاوش‌های باستان‌شناسی، کارهای حفاظتی و مرمتی نیز انجام می‌شد. اگرچه مرمت‌های انجام‌شده با در نظر گرفتن مبانی و روش‌های حفاظت در آن زمان، قابل ارزیابی است. بعد از آن، مرمت‌های مقطعی و بدون طرح و برنامه مانند بازسازی کامل گوشۀ شمال غربی و پلکان دوطرفۀ ضلع جنوبی و دیوار گوشۀ جنوب غربی صورت گرفت که از نظر مبانی و روش‌های علمی، قابل انتقاد است. در حالی که بنا بر گفتۀ افراد محلی آگاه، بسیاری از قطعات سنگی زیر آسفالت خیابان مدفون هستند. از طرفی هنوز کار کاوش به پایان نرسیده و شاید نزدیک به ۳۰ تا ۴۰ درصدِ محوطه زیر خاک است. با این اوصاف، مرمت و بازسازی دیوارها بسیار محتاطانه باید صورت بگیرد و بهتر است به حفظ وضع موجود اکتفا شود تا تکلیف آثاری که در زیر خاک است، روشن شود.

    وقتی خبر دقیقی از میزان و وضعیت اجزاء این محوطه مانند ستون، پایه‌ستون، سرستون، و سنگ‌های نمای دیوارها نداریم و در بازسازی از قطعات نو و جایگزین استفاده می‌کنیم، بیم آن می‌رود که اگر اجزاء اصلی پیدا شود، آن اجزاء در جای اصلی به کار نخواهد رفت و به اجزائی بی‌مصرف تبدیل خواهد شد.

    به طور مثال در بیش از یک دهۀ قبل، قسمتی از دیوار کنج جنوب غربی مرمت شد. به نظر می‌رسد در بازسازی و دوباره‌چینی سنگ‌های حجاریِ نما، به صورت شلخته و بدون اینکه ترتیب و نظم اصلی رعایت شده باشد، عمل کرده‌اند. پرسش این است که یک چنین مرمتی ضروری بوده و اگر بوده چه مرجعی این ضرورت را تصویب کرده است؟

    محوطۀ باستانی کنگاور، نمونۀ آموزنده و جالبی برای بررسی و ارزیابی برنامه‌های مدیریت، باستان‌شناسی و حفاظتیِ آثار تاریخی ایران است و اهمیت مستندسازی در مطالعات و بازشناسی این گونه آثار را گوشزد می‌کند. همچنین تأکید می‌کند فقدان طرح جامع حفاظت و مرمت تا چه اندازه می‌تواند زیان‌بار باشد.

    «آناهیتا»ی رهاشده و مضطرب!

    *اطلاع دارید که آخرین بار این اثر چه سالی مرمت شده است؟ مرمت‌هایی که انجام شده آیا روند اصولی داشته‌ و در راستای حفاظت و پویایی انجام شده‌اند؟  

    به مرمت گوشۀ جنوب غربی دیوار اصلی معبد اشاره کردم. بد نیست این مطلب را بگویم که دو نظر کلی دربارۀ ماهیتِ این محوطه مطرح شده است: اول، معبد آناهیتا (قدمت اشکانی) و دوم، کاخ ناتمام خسروپرویز (اواخر ساسانیان).

    یافته‌های باستان‌شناسی از وجود آثار و لایه‌های دورۀ هخامنشیان نیز خبر می‌دهند. دربارۀ شکل و هیأت این بنا نیز ایده‌های گوناگونی عرضه شده است. البته این ایده‌ها و نظرها، نقد و ارزیابی نشده‌اند. این ایده‌ها بر حفاظت و مرمت این محوطه تأثیر گذاشته‌اند. دامنۀ ایده‌های حفاظت و مرمت این محوطه گسترده است و طیف متنوعی از طرح‌ها و روش‌ها را در بر می‌گیرد. مثلاً زنده‌یاد «مهندس محمد مهریار» برای دیوار گوشۀ شمالِ شرقی پیشنهاد می‌کند که دیوار این قسمت که ۱۸ متر پهنا دارد، به صورت توخالی بازسازی شود و فضای توخالی درون دیوار به موزه تبدیل شود. بی‌تردید این طرحِ جسورانه با مبانی حفاظت آثار تاریخی سازگار نیست. منظور این است که در عرصۀ چنین بنای مهم و منحصر به فردی، جابه‌جایی یک قطعه سنگ باید با مطالعه و حساب و کتاب باشد. در دو سه دهۀ گذشته، تعداد زیادی از سنگ‌های دیوار و اجزاء ستونِ معبد را که پای دیوارها انباشته و در حفاری‌ها آشکار شده بود، شماره‌گذاری کرده و از جای خود به محوطۀ باز در جنوب محوطه انتقال دادند. این کار فی‌نفسه با مبانی حفاظت سازگار نیست. وانگهی اگر شمارۀ سنگ‌ها که با رنگ نوشته شده است از بین برود، هویت و جای اصلی این سنگ‌ها فراموش خواهد شد. خوشبختانه نقشه‌های ترانشه‌های باستان‌شناسی ترسیم شده و در دست است و زمینه برای بازیابی جا و هویت این قطعات فراهم است.

    «آناهیتا»ی رهاشده و مضطرب!

    «آناهیتا»ی رهاشده و مضطرب!

    چه مقدار از معبد آناهیتا هنوز زیر خاک است؟

    *آخرین کاوش آن مربوط به چه زمانی بوده است؟ چقدر ضرورت دارد که این محوطه کاوش شود؟ آیا اطلاع دارید که از آخرین کاوش‌های این منطقه چه یافته‌هایی به دست آمده است و انتظار می‌رود در کاوش جدید چه یافته‌هایی به دست آید؟  

    چنان که گفتم در دو سه دهۀ گذشته، فعالیت‌های علمی در معبد آناهیتا طبق برنامۀ منظمی صورت نگرفته است. به عبارتی، این محوطۀ باستانی به سبب نداشتن برنامۀ جامع مدیریت و حفاظت و تغییر در مدیریت و وقفه‌های طولانی و کاهش بودجه به شکل محوطه‌ای نیمه‌خاموش درآمده بود. البته ظرف چند سال اخیر، وضعش بهتر شده است.

    اختلاف نظر دربارۀ ماهیت و قدمت آن نیز در ایجاد این وضعیت بی‌تأثیر نیست. مثلاً رویکرد باستان‌گرایی باعث شد آثار دورۀ اسلامی که قدمت برخی از آن‌ها دست‌کم به هزار سال می‌رسید، به استثناء بقایای حمام سدۀ چهارم، از این محوطه حذف شود و به سادگی ردِپا، اسناد و شواهد هزار سال زندگی معدوم شود. اغلب متون تاریخی و جغرافیایی سده‌های نخست پس از اسلام از وجود مسجدِ معتبری در کنگاور سخن گفته‌اند که امروز نمی‌دانیم کجاست و چه کیفیتی داشته است. ممکن است آن مسجد در عرصۀ این محوطه بوده باشد. در نقاشی‌های «فلاندن» از کنگاور در سال ۱۸۴۰ میلادی نیز منارۀ بلندی در عرصۀ این محوطۀ باستانی دیده می‌شود که بی‌شباهت به مناره‌های دورۀ سلجوقی نیست. بنابراین در مرحلۀ کاوش، بناها و خانه‌های واقع در عرصۀ بنای باستانی کنگاور بی‌آنکه از نظر ارزش‌های تاریخی و فرهنگی ارزیابی و یا دست‌کم مستندسازی شود، ماشین‌آلات و ابزار مکانیکی برچیده شد تا سریع‌تر به بقایای معبد آناهیتا دست یابند.

    «آناهیتا»ی رهاشده و مضطرب!

    مطالعات ناتمام این محوطه باید به سرانجام برسد. مثلاً دربارۀ منشاء حجم انبوه سنگ و گچ به‌کاررفته در ساختمان این بنا پژوهش مستقل و جدی صورت نگرفته است. زنده‌یاد «سیف‌الله کامبخش فرد» به کوه شلمران که در غرب کنگاور واقع است اشاره کرده و با توجه به آثار حجاری (سنگ‌های نما، ستون، سرستون، پایه ستون ناتمام) در آنجا این فرضیه را مطرح کرده است که این کوه، معدنِ اصلی تأمین سنگ‌های این محوطۀ باستانی است. در سال ۱۳۸۳ با راهنمایی افراد محلی دست‌کم چهار نقطۀ دیگر را که معدن استخراج سنگ بود، شناسایی و مقاله‌ای دربارۀ آن در مجلۀ «اثر» منتشر کردیم.

    کامبخش‌فرد دربارۀ معدن گچ نیز گفته است که احتمالاً گچِ به کار رفته در دیوارهای این محوطه را از لرستان آورده‌اند؛ زیرا در نزدیکی کنگاور، معدن استخراج گچ موجود نیست. توضیح اینکه محله‌ای به نام «گچ‌کَن» روی بقایای باستانی به وجود آمده بود. وجه تسمیه این محله هم از این قرار است که سالیان طولانی مردم این محله، گچِ دیوارِ باستانی را می‌کَندند و می‌فروختند. حتی شهرهای اطراف هم مشتری گچِ این محوطۀ باستانی بودند.

    نمی‌دانیم چه میزانی از تخریب این محوطۀ باستانی ناشی از تخریب و فروش مواد و مصالح بوده است. در ساختمانِ خانه‌های قدیمی کنگاور، سنگ‌های تراشیده‌شدۀ این محوطۀ باستانی به کار رفته است. نمونه‌هایی از استفادۀ سنگ‌های این محوطه در محل ورودی این محوطه برای نمایش گذاشته شده است. یک سنگاب در صحن امامزاده بود که آن را از یک ساقۀ ستون ساخته و یا وقف‌نامه‌ای که در دورۀ قاجار روی یکی از سنگ‌های پاک‌تراش کنده‌اند. متاسفانه این دو مورد را از جای تاریخی خود جابه‌جا کرده‌اند و گِرِه‌ای بر گره‌های این محوطه افزوده‌اند. خلاصه اینکه پیکر این محوطۀ باستانی در گذشته، مخزن عظیمی از مواد و مصالح رایگان بوده و بخشی از خرابی این محوطه به همین موضوع مربوط می‌شود. البته امروزه این محوطه بخشی از هویت و تاریخ مردم کنگاور است و نسبت به حفظ آن احساس وظیفه می‌کنند و در صورت امکان اقدامات داوطلبانه‌ای برای نظافت و معرفی آن انجام می‌دهند.

    یکی دیگر از مسائل مجهول راجع به کنگاور این است که نمی‌دانیم چه مقداری از آثار تاریخی این محوطه هنوز زیر خاک بوده و شناسایی نشده است. آن‌طور که یکی از افراد سالخورده و آگاه محلی نقل می‌کرد «برای احداث و تسطیح خیابان ناهید (شهداء کنونی) که در سمت غرب محوطه است سنگ‌های تراشیده‌شده و ستون و سرستون و پایه ستون‌هایی در مسیر خیابان قرار داشت و مزاحم احداث خیابان بود، چون نمی‌توانستند این سنگ‌های حجیم و سنگین را از مسیر خیابان بردارند، گودال‌هایی می‌کَندند و سنگ‌ها را می‌غلتاندند تا درون آن گودال‌ها بیفتد.» بنابراین محتمل است در زیر خیابان شهداء مقدار قابل توجهی از آثار این محوطۀ باستانی وجود داشته باشد. در دهۀ ۶۰ شمسی سازمان میراث فرهنگی کشور، دیوارِ گوشۀ شمال‌غربی این محوطه را با سنگ‌های جدید بازسازی کرد بدون اینکه تحقیق و جست‌وجوی دقیقی دربارۀ سنگ‌ها و آثار کهن انجام داده باشد.

    شغل تعدادی از سکنۀ کنگاور، کَندَن گچ معبد آناهیتا و فروختن آن بود

    *در عرصه و حریم معبد آناهیتا شاهد ساخت‌سازهایی بوده‌ایم که گفته می‌شود بخش زیادی از آن آزادسازی و تملک شده است، طبق آخرین بازدیدی که داشتید وضعیت آزادسازی عرصه و حریم این اثر را چطور ارزیابی می‌کنید؟

    چنان‌که گفتم بنا بر مطالعات و اسناد و مدارک تاریخی، از اوایل دورۀ اسلامی از مصالح این بنای عظیم برای ساخت‌وسازهای جدید استفاده شد و شهر یا قصبۀ کنگاور رفته‌رفته روی عرصۀ معبد آناهیتا گسترده شد. تا جایی که بر اساس نقشه‌ها و تصاویر دورۀ قاجار می‌توان گفت که بخش اعظم شهر کنگاور روی معبد آناهیتا و اطرافش ساخته شده بود. تا چند دهه قبل هنوز خانه‌هایی از گذشته در عرصۀ معبد آناهیتا باقی مانده بود و کوچه و پس‌کوچه‌های جانب شمال معبد آناهیتا را «محلۀ گچ‌کن» می‌گفتند؛ یعنی شغل تعدادی از سکنۀ این محله، کَندَن گچ این معبد و فروختن آن بوده است. معلوم نیست چه مقداری از ساختمان معبد به خاطر همین گچ‌کندن در طول سالیان متوالی از بین رفته باشد. به هر حال تقریباً در تمام دورۀ اسلامی، همواره روی عرصۀ معبد آناهیتا، محلات و خانه‌ها مستقر بوده است.

    از اواخر دهۀ ۴۰ شمسی، عمدتاً این خانه‌ها خریداری و برچیده شد. هدف هم رسیدن به لایه‌های باستانی بود. چه بسا اگر با مبانی و رویکرد امروز، رفتار دیگری با بافت مسکونی روی عرصۀ معبد آناهیتا می‌شد دست‌کم مستندسازی دقیقی از بافت و محلات مسکونی روی عرصۀ معبد آناهیتا باید انجام می‌شد و شاید به بسیاری از خانه‌ها و بناها حق ماندن داده می‌شد. این مبحث مهمی است که البته به طور مفصل و علمی نقادی و حلاجی نشده است.

    مثلاً خانۀ زیبایی در شمال عرصۀ این محوطه قرار داشت و زمانی دفتر هیأت حفاری معبد آناهیتا و دفتر میراث فرهنگی بود که بنای جالب و ارزشمندی به نظر می‌آمد، اما در ادامۀ پاکسازی و آزادسازی عرصۀ معبد آناهیتا آن خانه هم تخریب شد. در حالی که می‌شد آن را به طور نمونه نگهداشت؛ زیرا هم دارای ارزش‌های تاریخی بود و هم بخشی از تاریخ باستان‌شناسی معبد آناهیتا و کنگاور را داشت. همین الان هم چند خانۀ قابل توجه در سمت غرب و جنوب غربی عرصه موجود است که قابلیت مرمت و تبدیل به موزه یا دفتر پایگاه یا سایر کاربری‌های فرهنگی را دارد.  

    *مدیر پایگاه آناهیتا اظهار کردند که این معبد قابلیت جذب تا ١۵٠ هزار گردشگر را دارد، نظر شما چیست؟ آیا چنین ظرفیتی وجود دارد؟ درباره قابلیت‌های جذب گردشگری این محوطه تاریخی توضیح دهید و چقدر لازم است در این‌باره کار شود و ضرورتا چه اقداماتی باید انجام شود؟

    این مقوله هم تابعی از برنامۀ مدیریت است. معبد آناهیتا با زنجیره‌ای از آثار داخل شهر کنگاور و آثار بیرون، ظرفیت‌های متعددی دارد، مثلاً گودین‌تپه با معبد آناهیتا اگر در کانون معرفی قرار بگیرد، اتفاقات بسیار خوشایندی می‌افتد. فکر نمی‌کنم الان گردشگرانی که به معبد آناهیتا می‌روند، به معدن سنگ شلمران و گودین تپه بروند.

    *نظر شما درباره ثبت جهانی معبد آناهیتا به همراه محور ساسانی و در قالب یک پرونده چیست؟ این معبد با توجه به شاخص‌هایی که دارد می‌تواند به تنهایی ثبت جهانی شود؟

    این محوطه با همۀ فراز و فرودهایی که داشته یکی از آثار منحصر به فرد تاریخی در ایران است. شما نظیر این بنا را جای دیگری نمی‌بینید. از قضا، ابهاماتی که دربارۀ «شکل بنا» و «کاربری» و «قدمت» آن وجود دارد گواهی بر اهمیت و یگانه بودن آن است. به عبارتی این محوطه تاریخی، یک اثر متعارف نیست. به همین خاطر، مسائل و پرسش‌هایش باقی است، اما این محوطه حتماً قابلیت ثبت جهانی دارد.

    ثبت معبد آناهیتا در قالب پروندۀ محور ساسانی، هم ایدۀ جالب و قابل تاملی است و اگر با رویکرد دقیق و درستی این ایده، عملی بشود اتفاق مهم و بسیار خوبی خواهد بود.

    *آیا ثبت جهانی تاثیری در تغییر وضعیت مرمت و حفاظت این اثر دارد؟ این سوال از آن جهت مطرح است که دیگر آثاری که تاکنون ثبت جهانی شده‌اند، تغییر چندانی در وضعیت مرمت و حفاظت آن‌ها پس از ثبت جهانی ایجاد نشده است.  

    ثبت جهانی محوطۀ تاریخی کنگاور که امروزه به نام «معبد آناهیتا» شناخته می‌شود، تأثیر مثبتی بر وضعیت و سرنوشت آن خواهد گذاشت. یکی از خواسته‌ها و آرزوهای اهل کنگاور از دهه‌ها قبل تا کنون، ثبت جهانی این محوطه است.

    اینجا، جای مهمی است. از گذشته تاکنون مورد توجه بوده و کنجکاوی بینندگان را برانگیخته است. دربارۀ ماهیت، کاربرد و قدمت این بنا اختلاف نظر وجود دارد. صرفِ نظر از اختلاف‌نظرهای پژوهشگران دربارۀ این محوطه، مردم کنگاور به اینجا بسیار علاقه‌مندند و آن را جزئی از هویتِ تاریخی خود به حساب می‌آورند. علاقۀ مردم کنگاور به این محوطۀ تاریخی موجب شده است نام کودکان خود و بسیاری از آموزشگاه‌های هنری، آتلیه‌های عکاسی و فروشگاه‌ها را «آناهیتا» بگذارند. مردم کنگاور تصور می‌کنند که حفاظت از این محوطه، موجب شهرت و نهایتاً رونق گردشگری این شهر خواهد شد. مشارکت انجمن‌ها و گروه‌های مردمی در پاک‌سازی و نظافت محوطه و راهنمایی گردشگران در ایام پُربازدید، از دلبستگی ژرف اهالی کنگاور به این محوطه حکایت دارد؛ با این حال بهرۀ مورد انتظار از وجود این اثر باستانی نصیب‌شان‌ نشده است، اما این آمادگی از طرف بیشتر شهروندان وجود دارد که به سهم خود شرایط را برای ثبت جهانی این محوطۀ تاریخی فراهم کنند.

    ثبت جهانی این محوطه به هر نحوی، چه به طور مستقل و چه در قالب محور ساسانی، فواید متعددی دارد؛ هم برای این محوطۀ باستانی و هم برای کشور و مخصوصاً برای مردم کنگاور که اینجا را جزئی از وجود خود می‌دانند. دلبستگی و تعلق خاطر مردم کنگاور به این بنا در کمتر جایی دیده می‌شود.

    اختلاف نظر بر سر ماهیت، کاربری و قدمت «معبد آناهیتا»

    * در گفت‌وگویی به تغییر نام اشتباهی این معبد اشاره کرده بودید، درباره نام قبلی و این تغییر نام توضیح دهید.

    یکی از اقدامات عجیب، دست‌کاریِ میراث مستند (گواهی ثبت) این محوطه است. بدین ترتیب که در اواخر دهه ۷۰ شمسی، یک لوح ثبتی المثنی برای این بنای تاریخی صادر شد و در آن، نام این محوطه را از «کُنکُبار قدیم؛ خرابه­‌های عهد اشکانی» به «معبد آناهیتا» تغییر دادند. در حالی‌که لوح ثبتی اصلی مفقود نشده است و وجود دارد. وانگهی هنوز بر سر ماهیت و کاربری و قدمت این بنا، اختلاف نظرهای اساسی وجود دارد و معبد بودن اینجا اثبات نشده است. یکی از عوارض این تغییر نام، جهت‌گیری سازمان میراث فرهنگی به نفع یک نظریۀ اثبات‌نشده است و همین امر بر مسیر مطالعات آینده و داوری دربارۀ ماهیت و قدمت این اثر، تأثیرگذار است.

    «آناهیتا»ی رهاشده و مضطرب!

    *عکس‌های این گفت‌وگو را فرهادی نظری در اختیار ایسنا قرار داده است.  

    انتهای پیام

    [ad_2]

  • اعلام اولویت‌های یک تا ۴۰۰ فیش‌های سفر عمره مفرده

    [ad_1]

    در متن اطلاعیه سازمان حج و زیارت آمده است: با استعانت از خداوند متعال و برابر برنامه‌ریزی‌های انجام‌شده، امکان اعزام مجدد عمره گزاران به سرزمین وحی فراهم گردیده است، از اینرو ضمن امکان گروه بندی ودیعه گذاران، ثبت نام از واجدین شرایط تشرف در گروه‌های اعزامی به این سفر معنوی، تا روز یکشنبه ۲۶ آذر ماه تمدید شد.

    برابر این اطلاعیه، پیش‌تر سامانه عمره به آدرس omreh.haj.ir فقط برای اولویت‌های ۱ تا ۱۵۰ بازگشایی شده بود، لیکن به منظور تکمیل ظرفیت گروه‌ها و همچنین اجابت درخواست متقاضیانی که قصد سفر به همراه نزدیکان خود را داشته ولیکن اولویت آن‌ها با یکدیگر متفاوت است، این فرصت برای اولویت‌های بالاتر نیز فراهم شد.

    بدین منظور تمامی دارندگان کارت‌های ثبت نامی عمره تا اولویت ۴۰۰ می‌توانند نسبت به ثبت نام اقدام کنند.

    بدیهی است پس از این تاریخ در صورت وجود ظرفیت خالی، از اولویت‌های بعدی دعوت به عمل خواهد آمد.

    نحوه ثبت نام به ترتیب ذیل است:

    الف) مشمولین ثبت‌نام:

    دارندگان کارت‌های ثبت نامی عمره از اولویت ۱ تا ۴۰۰

    ب) تکمیل اطلاعات و گروه بندی؛ ودیعه گذاران مشمول می‌بایست با مراجعه به سامانه omreh.haj.ir اقدام به تکمیل و بروز رسانی اطلاعات خویش و همچنین تشکیل گروه (به همراه اعضای خانواده، بستگان، آشنایان و …) بمنظور تشرف در یک کاروان اقدام کنند.

    ج) ثبت‌نام و مدارک لازم:

    نام نویسی اولیه (رزرواسیون) افراد صرفاً با مراجعه مستقیم ایشان به سامانه omreh.haj.ir فراهم خواهد بود و پس از نام‌نویسی اولیه (رزرواسیون) متقاضی، می‌باید در اسرع وقت و حداکثر ظرف مدت ۲۴ ساعت به کارگزار مربوط مراجعه و مدارک خواسته شده را ارائه نماید. بدیهی است قطعی شدن ثبت‌نام مقدماتی افراد، منوط به مراجعه بموقع و ارائه کامل مدارک مورد نیاز (قید شده در برگه رزرواسیون) به کارگزار خواهد بود.

    درصورت عدم واریز هزینه سفر در فرصت مقرر، متقاضی بطور خودکار (سیستمی) حذف و فرد جدید جایگزین وی خواهد شد.

    د) سایر موارد:

    هزینه سفر به عمره مفرده شامل مخارج ارزی و ریالی همچون: بلیط هواپیما، اجاره هتل‌های محل اقامت، تغذیه و تدارکات، حمل و نقل، صدور روادید، جلسات آموزشی و … بوده که مبلغ آن طی قبض «مابه‌التفاوت هزینه سفر» محاسبه و توسط متقاضی پرداخت خواهد شد.

    تمامی دفاتر و کارگزاران زیارتی سراسر کشور آمادگی دارند درصورت مراجعه متقاضیان، با دریافت حق‌الزحمه مربوطه، نسبت به درج اطلاعات افراد در سامانه عمره از قبیل: تکمیل اطلاعات متقاضی، تشکیل گروه، دریافت کلمه و رمز عبور و در نهایت ذخیره (رزرو) اولیه برای افراد واجد شرایط اقدام کنند.

    درصورت فراموشی اولویت اعزام، دارندگان کارت‌های ثبت‌نامی عمره می‌توانند با مراجعه به سامانه عمره و یا از طریق کد دستوری #۶۴۵۱۱*۴* از اولویت کارت ثبت‌نامی خویش (اولویت‌های ششصد گانه) مطلع شوند.

    مجددا تاکید می‌گردد باتوجه به فرصت محدود و لزوم تکمیل هرچه سریعتر گروه‌های اعزامی به عمره، چنانچه متقاضیان گرامی واجد شرایط در اسرع وقت نسبت به نام نویسی قطعی در گروه‌های اعزامی اقدام کنند، سازمان حج و زیارت، فراخوان اولویت‌های بعدی را در دستور کار قرار می‌دهد.

    باتوجه به تجربیات و سوابق گذشته، تشرف معمترین در هر زمان منوط به صدور به موقع روادید و اخذ مجوز‌های پروازی از سوی کشور میزبان خواهد بود.

    [ad_2]

  • رسم جالب شب یلدا در تهران قدیم

    [ad_1]

    آن‌طور که در برخی منابع مکتوب تاریخی آمده، برخی از تهران‌نشین‌ها که احتمالاً اصالت تهرانی هم نداشته‌اند، سرمای سوزناک زمستان و تاریکی بلندترین شب سال را اتفاق ترسناک و دلهره‌آوری می‌دانستند و از بیم آسیب دیدن در چنین شبی به درگاه خداوند پناه می‌بردند.

    اردشیر آل عوض، محقق فرهنگ عامه، می‌گوید: «عده‌ای که عمدتاً از مهاجران تهران قدیم بوده‌اند به نحس بودن شب یلدا باور داشتند و اعتقادشان بر این بود که در چنین شبی باید بیدار ماند. ابوالقاسم انجوی شیرازی در کتاب «جشن‌های زمستانی» نقل می‌کند که در تهران ۱۵۰ سال پیش، هنگام اذان صبح روز اول دی، مردان مذهبی و روحانیون در هر محله‌ای به پشت‌بام خانه‌ها می‌رفتند و تا طلوع آفتاب دعا و مناجات می‌خواندند. در بسیاری از محله‌های تهران اتاقک‌هایی وجود داشت و «شب‌خوان‌ها» در این اتاقک‌ها دعا و مناجات می‌خواندند. شب‌خوان‌ها بعد از طلوع آفتاب، جلو خانه‌ها را برف‌روبی و آب و جارو می‌کردند و معتقد بودند هر فردی تا ۴۰ روز این اعمال را انجام بدهد حاجت‌روا خواهد شد.»

    اکثریت مردم تهران، اما شب یلدا را با دورهمی سپری می‌کردند که با چاشنی دعا و نیایش همراه بوده است. آل عوض می‌گوید: «نقل است که در جشن شب یلدا، پس از خوردن شام و نوشیدن چای که دور کرسی انجام می‌گرفت، پدر خانواده یا بزرگ‌تر کارد را بر می‌داشت تا هندوانه را ببرد. آن‌طور که انجوی شیرازی در کتاب «جشن‌های زمستانی» نوشته، بزرگ‌تر خانواده قبل از بریدن هندوانه دعایی با این مضمون را زمزمه می‌کرد: «خدایا به شهر و وطن ما برکت عطا بفرما. بهاری را که در پیش داریم پرباران، کشت و زرع ما را پربرکت، درختان باغ ما را بارور کن. شهر‌های وطن ما را آبادان و بزرگان مملکت ما از بلایا محفوظ بدار. بیماران ما را شفای عاجل مرحمت کن. قرض قرض‌داران را ادا کن. خانواده ما را تا سال آینده از بلایای زمینی و آسمانی محفوظ بدار. کسب و کار ما را رونق و برکت عطا بفرما.» بعد هم اعضای خانواده صلوات می‌فرستادند و بزرگ‌تر خانواده هندوانه را بزرگ‌تر می‌برید.»

    انتخاب مکان مناسب برای دورهمی شب یلدا یکی دیگر از سنت‌های تهران قدیم بوده که برخی آن‌ها با گذشت زمان بسیار کمرنگ شده است. آل‌عوض در این‌باره می‌گوید: «طبق سنت دیرینه تهرانی‌ها، اگر خانواده‌ای عروس عقد کرده داشت، او را با طبق، آجیل، شیرینی و حلوای مخصوص و لباس و زیروآلات و حنا به خانه پدر عروس می‌بردند. عده دیگری از مردم شب یلدا را در قهوه‌خانه‌ها سپری می‌کردند تا طولانی‌ترین شب سال به پایان برسد و بعد به خانه برگردند. این عده شب یلدا را با تماشای نقالی و ترنابازی که در قهوه‌خانه‌ها رواج داشت، می‌گذراندند.»

    [ad_2]

  • کشور‌های اسلامی هم شنبه و یکشنبه تعطیل هستند/ عربستان هم عزم تغییر روز‌های تعطیل را دارد، می‌ماند ما

    [ad_1]

    محمد لاهوتی با اشاره به بررسی تعطیلات پایان هفته از سوی مجلس شورای اسلامی گفت: موضوع تغییرات احتمالی در تعطیلات آخر هفته در ایران، از اینجا کلید می‌خورد که دولت با هدف ترغیب جذب گردشگران و گسترش رفت و آمد‌ها بین استان‌های کشور از یک سو و رونق تجارت خارجی از سوی دیگر، به دنبال افزایش تعطیلات آخر هفته است؛ این در حالی است که در دنیا نیز، بسیاری از کشور‌ها تا سه روز تعطیلات را هم در آخر هر هفته، تجربه می‌کنند.

    رئیس کنفدراسیون صادرات ایران افزود: ایران تقریباً هفته‌ای دو روز را به تعطیلات آخر هفته اختصاص داده؛ هر چند که روز پنجشنبه نیز تقریباً نیمه تعطیل است و اگرچه ادارات دولتی تعطیل هستند؛ اما بانک‌ها و برخی شرکت‌های بخش‌خصوصی تا نیمه روز مشغول به کار بوده و از ظهر به بعد تعطیل می‌شوند و عملاً یک بلاتکلیفی برای روز‌های پنجشنبه وجود دارد.

    وی تصریح کرد: از آنجا که دولت به دنبال رونق گردشگری در روز‌های آخر هفته بوده و وزارت میراث فرهنگی و گردشگری در دولت قبل و دولت کنونی نیز، این پیشنهاد را مطرح کرده، اما یکی از مشکلات جدی که طی چند دهه گذشته، تجارت خارجی ایران را در بعد صادرات، واردات، کارکرد بانک‌ها و فعالیت‌های اقتصادی با مشکل مواجه کرده است، عدم همزمانی تعطیلات آخر هفته ایران با اغلب کشور‌های دنیا است؛ به این معنا که بالای ۹۰ درصد کشور‌های دنیا، شنبه و یکشنبه تعطیل بوده و تنها کشور‌های محدودی هستند که روز‌های پنجشنبه و جمعه تعطیل هستند و این موضوع سبب شده تا ارتباطات تجاری فعالان اقتصادی، عملاً چهار روز در هفته با دنیا قطع باشد.

    کشور‌های اسلامی هم شنبه و یکشنبه را تعطیل کرده‌اند

    به گفته لاهوتی، حتی کشور‌های اسلامی مثل ترکیه، سوریه و پاکستان سال‌ها است که تعطیلات پایان هفته خود را به شنبه و یکشنبه منتقل کرده‌اند و به تازگی امارات متحده عربی نیز این هماهنگی تعطیلات را با دنیا انجام داده و حتی زمزمه‌هایی مبنی بر پیوستن عربستان نیز به این جرگه به گوش می‌رسد که به صورت تغییر روز‌های تعطیل خود، این هماهنگی با دنیا را انجام دهد.

    وی اظهار داشت: البته کشور‌های عربی مثل امارات متحده عربی، روز جمعه را به دلیل اهمیت برگزاری آئین سیاسی- عبادی نماز جمعه تعطیل اعلام کرده و در کنار تعطیلی شنبه و یکشنبه، نیم روز جمعه را هم به این تعطیلی اضافه و اکنون تعطیلات دو و نیم روزه آخر هفته را اعمال کرده‌اند؛ اما از آنجا که روز جمعه برای ایران یک روز مذهبی بسیار مهم است، بعید به نظر می‌رسد بتوان شنبه و یکشنبه را به عنوان تعطیلات پایانی هفته در کشور اعلام کرد؛ بنابراین اگر تعطیلی از پنجشنبه و جمعه به جمعه و شنبه منتقل شود، بخشی از مشکلات تجارت ما با دنیا حل و فصل خواهد شد.

    رئیس کنفدراسیون صادرات ایران یادآور شد: اگر مجلس تصمیم بگیرد که روز‌های پنجشنبه و جمعه به عنوان تعطیلات پایانی هفته به صورت کامل تعطیل باشند و نیم روز کاری پنجشنبه را در بانک‌ها از دست بدهیم، مشکلات بیشتر خواهد شد و عملاً تجار ۴ روز تمام را با دنیا قطع ارتباطات کاری و تجاری خواهند داشت.

    وی ادامه داد: اگر مجلس تصمیم به اعمال تعطیلی جمعه و شنبه بگیرد، اختلاف تعطیلات ما با دنیا به دو روز تقلیل خواهد یافت و مشکلات کمتر خواهد شد، به نحوی که می‌تواند به تجارت ایران در ارتباط با کشور‌های خارجی و نیز ارتباط بانکی ایران با بانک‌های بین‌المللی کمک کند؛ لذا انتظار فعالان اقتصادی از مجلس این است که به این موضوع توجه ویژه داشته و حالا که تصمیم‌گیری در مورد این مساله مهم در دستور کار قرار گرفته و قرار است که این موضوع تعیین تکلیف شود، به تبادلات تجاری کشور توجه ویژه‌ای داشته باشند.

    رئیس کمیسیون توسعه صادرات اتاق بازرگانی ایران در پاسخ به برخی اظهارنظر‌ها مبنی بر اینکه به دلیل تحریم‌ها، ارتباطات بانکی ما با دنیا قطع است و تعطیلی بانک‌های ایران در روز‌هایی که در دنیا بانک‌ها مشغول به کار هستند، خللی در تجارت خارجی ایران وارد نمی‌کند، خاطرنشان کرد: قرار نیست که ایران تا آخر دنیا در تحریم باقی بماند و روابط بانکی آن با دنیا قطع باشد؛ همانطور که مسئولان عالی‌رتبه اعلام کرده‌اند، تحریم‌ها باید رفع شده و اقتصاد به شرایط عادی برگردد؛ بنابراین قانونی که در مجلس مصوب می‌شود برای کوتاه‌مدت نیست و ده‌ها سال پابرجا خواهد ماند، بنابراین نباید در شرایط ویژه نسبت به یک موضوع اظهارنظر خلاف واقع داشت؛ بلکه باید نظرات کارشناسی را مبتنی بر شرایط کلی اعمال نمائیم.

    وی ادامه داد: موضوع در تصمیم‌گیری برای تعطیلات پایانی هفته، تنها محدود به ارتباط بانک‌ها نیست؛ بلکه تمام ادارات و فعالان اقتصادی در ۵ کشور اصلی طرف تجاری ایران، همگی شنبه‌ها و یکشنبه‌ها تعطیل هستند؛ به عنوان مثال چین به عنوان اولین شریک تجاری ما در صادرات و امارات به عنوان اولین شریک ما در حوزه واردات، شنبه و یکشنبه تعطیل هستند؛ یا حتی هند و ترکیه هم به همین ترتیب تعطیل هستند؛ لذا وقتی ۸۰ درصد تجارت ما با ۵ کشور خلاصه شده و تعطیلات همه این کشور‌ها نسبت به ایران دو روز متفاوت است؛ عملاً تجار ما ۴ روز را در ارتباطات تجاری خود با شرکا از دست می‌دهند.

    لاهوتی اضافه کرد: این قطع ارتباط صرفاً در حوزه روابط بانکی نیست، بلکه در حوزه انجام مذاکرات، خرید و فروش کالا‌ها و بسیاری از فرآیند‌های تجاری، مشکلات زیادی به دلیل همین عدم تطبیق تعطیلات برای تجار به وجود می‌آید که امیدواریم مجلس به این موضوع توجه داشته باشد.

    وی افزود: قطعاً اگر تعطیلات ایران هم به جمعه و شنبه موکول شود؛ این موضوع می‌تواند بخشی از مشکلات تجاری کشور را حل و فصل کند؛ ضمن اینکه با توجه به اینکه ایران عضو بریکس و پیمان شانگ‌های است و تمام کشور‌هایی که در این پیمان‌ها قرار داشته و شرکای فعلی یا آتی ایران به شمار می‌آیند، تعطیلی خود را روز‌های شنبه و یکشنبه قرار داده اند، بهتر است ایران نیز برای مراودات بیشتر روز‌های جمعه و شنبه برای تعطیلات انتخاب کند تا تطبیق تعطیلات به شکل بهتری با این کشور‌ها صورت گیرد.

    [ad_2]